خبرگزاری بسیج - بهرام قربانپور - مدتی بود که دلم برای یک مهمانی خاص لک زده بود، مهمانی که عطر و بوی شهدا داشته باشد، البته در این روزها توفیق حضور در یادوارههای شهدا را بسیار داشتم و از برکات همین یادوارهها حال خوب و ارزشمندی به ما رسیده اما آن چیزی که دلم را با نور و روشنایی صیقل میداد حضور و گپ و گفت با یک مادر شهید بود.
مادر شهیدی که ترنم نفسهایش پر از لطف، صفا و صمیمت بود و تا سفره دلتنگی های خود را برای ما میگشود اشک در چشمانش حلقه میزد، بی تاب و نگران بود و دلتنگ تر از همیشه.
برای انجام این گفتگو قرار گذاشتیم و سر ساعت به دیدار مادر شهید رفتیم با چهرهای مهربان و رویی گشاده و ادبیاتی زیبا از ما استقبال کرد صحنه قشنگی بود گویا سالها دلتنگ چنین لحظه قشنگی بودم، به خود گفتم از چنین مادر مهربان و باصفایی تربیت شهیدی چون «سید محمد» بعید نیست. داستان امروز گزارش ما درباره مادر شهید «سید محمد اسحاقی» است شهیدی که از جنس خودمان بود اهل رسانه، قلم و نوشتن.
حاجیه خانم «هاجر لطفی» مادر شهید «سیدمحمد اسحاقی» صحبت خود را با روایت یک خاطره از روزه گرفتن سیدمحمد آغاز کرد. او گفت: سید محمد شش سالش بود که از روستا دو نفری راهی شهر شدیم. هنگام پیاده شدن از ماشین یک ساک جا ماند که راننده رو کرد به سید محمد و گفت بجنب پسر نکنه تو هم مثل ما روزه گرفتی؟ من گفتم: بله روزه داره. راننده گفت: خب الان از سر اجبار پدرش روزه میگیره بزرگ که شد می ذاره کنار. گفتم: نه سید محمد من از سر اجبار روزه نگرفته دوست داشت روزه بگیرد»
بهترین هدیه از نگاه «سید محمد» کتاب بود
مادر شهید اسحاقی به عکس پسرش روی طاقچه نیم نگاهی انداخت و گفت: «سید محمد» از همان کودکی اهل قرآن، نماز و روزه بود و قرآن را بدون آنکه حتی کلمهای از الفبا آموخته باشد از پدر خود فرا گرفت و از تیزهوشی و ذکاوت بالایی برخوردار بود.
خانم لطفی خوش خلقی، متانت و ادب را از ویژگیهای بارز «سیدمحمد» عنوان و بیان کرد: پسرم بسیار خوش اخلاق، مؤدب و اهل مطالعه، علم و دانش بود و بهترین تفریحش کتابخوانی بود.
وی با اشاره به روحیه مطالعه و کتابخوانی سیدمحمد، اضافه کرد: محمد نه تنها خود اهل مطالعه بود بلکه دیگران را به کتابخوانی سفارش میکرد و بهترین هدیه از نگاهش، کتاب بود و همیشه به دیگران کتاب هدیه میکرد.
جمهوری اسلامی به پاسدار باسواد نیاز دارد
مادر نخستین شهید خبرنگار و راوی دفاع مقدس به تیزهوشی و ذکاوت فرزندش اشاره کرد و ادامه داد: محمد نخبه ریاضی بود و در ایام پیروزی انقلاب نقش مؤثری در تظاهرات علیه رژیم شاه داشت و چند بار هم توسط ساواک دستگیر شد، اما علیرغم شکنجههای فراوان هیچ وقت از آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی دست نکشید و وقتی انقلاب پیروز شد جز اولین ورودیها به سپاه بود.
خانم لطفی با بیان اینکه سید محمد بسیار اهل مطالعه، دانش و تحصیل بود، گفت: سیدمحمد در دانشگاه شهید بهشتی تهران درس میخواند و به زبان عربی و انگلیسی مسلط بود و همیشه معتقد بود که جمهوری اسلامی به پاسدار باسواد نیاز دارد و همه را به درس و فراگیری علم و دانش تشویق میکرد.
از بغض کردنهای گاه بی گاهش میشد فهمید که دلش عجیب برای روزهای با «محمد بودن» تنگ شده است و مدام به عکسهای شهید خیره میشد و مکث میکرد و بعد دوباره گفتگویش را با ما ادامه میداد.
عاشق حضرت امام (ره) بود
مادر شهید اسحاقی در حالی که داشت با چادر اشکهای دلتنگی را از صورت چروک اما مهربان خود پاک میکرد، گفت: پسرم از روی عشق و احساس تکلیف راهی جبهه شد و به حضرت امام (ره) علاقه شدیدی داشت و گوش به فرمان ولایت بود.
خانم لطفی با بیان اینکه «سید محمد» اولین خبرنگار و روای جنگ بود، اضافه کرد: روایت گری های جنگ و اتفاقاتی که در عملیاتها میافتاد را ثبت و ضبط میکرد ولی خودش همیشه گمنام بود و دوست نداشت دیده شود.
وی با اشاره به اینکه «سیدمحمد» در کوتاهترین زمان خودش را با شرایط جبهه وفق داد، افزود: بعد از حضور در جبهه تغییر رفتار و پختگی را در کلام و رفتار سید محمد میشد دید، همیشه عادت داشت روی تشک بخوابد، یک روز که از جبهه آمده بود دیدم توی ایوان روی زمین خوابیده و چیزی هم روی خودش ننداخته، بیدارش کردم، گفتم این همه لحاف و تشک، چرا روی زمین خوابیدی؟ گفت: مادر، نمیدانی بچهها توی جبهه چه جور میخوابند.
دست بوس خانواده شهدا بود
مادر شهید اسحاقی گریزی به وقت شناسی سید محمد نیز اشاره کرد و گفت: سید محمد یک لحظه وقتش را بیهوده هدر نمیداد و مدام یا در حال نوشتن بود یا در حال مطالعه. معمولاً کتابهای دکتر شریعتی را بسیار مطالعه میکرد.
خانم لطفی با بیان اینکه سیدمحمد قناعت پیشه بود، اظهار کرد: اهل تشریفات، شیک پوشی و تجمل گرایی نبود و از اسراف پرهیز میکرد و همه را به قناعت پیشگی دعوت میکرد.
وی با اشاره به روحیه خیرخواهانه و نوع دوستانه سیدمحمد، افزود: بارها و بارها به صورت خلوت به مردم کمک میکرد و دست بوس خانواده شهدا بود و خیلی از کارهای خیرخواهانهاش را بعد از شهادتش فهمیدیم.
ولایت پذیری شهدا باید الگوی مسئولان باشد
وی با اشاره به علاقه فراوان «سید محمد» به امام خمینی (ره)، گفت: عاشق امام بود و حتی روزی از من سوال پرسید بعد از نماز چه دعایی میکنی وقتی برایش از دعاهایم گفتم، گفت مادر حتماً حضرت امام را هم دعا کن.
خانم لطفی با بیان اینکه ولایت پذیری شهدا باید الگوی جوانان بویژه مسئولان باشد، تصریح کرد: راه و روش شهدا بر پایه ولایت محوری و ولایت برتری بود این رویکرد باید در جامعه به عنوان الگو نهادینه شود.
وی ادامه داد: ولایت پذیری و گوش به فرمان رهبری بودن نیاز مبرم و ضروری جامعه امروز برای قوام بخشی به انقلاب است.
عیدی و سنواتش را به دولت بر میگرداند
مادر شهید اسحاقی با بیان اینکه سیدمحمد عیدی و سنواتش را به دولت بر میگرداند، گفت: سید محمد بخشی از حقوقش را صرف خرید کتاب میکرد و مقداری را هم صرف امور خیریه و کمتر برای خودش هزینه میکرد.
لطفی با اشاره به عشق و ارادت خالصانه سید محمد به خانواده شهدا، بیان کرد: همیشه برای مادران شهدا که احتیاج به دکتر داشتن نوبت میگرفت حتی خودش آنها را به دکتر میبرد.
وی ادامه داد: مادر شهید حق وردیان هنوز ایشان را یاد میکند و همیشه قبل از اینکه سر مزار پسرش برود بر سر مزار سید محمد میرود.
صادقانه نوشتن به سیدمحمد عزت و سربلندی داد
مادر شهید اسحاقی با اشاره به قلم توانمند سیدمحمد و اندیشه و خردورزی وی، بیان کرد: مقالات و یادداشتهای زیادی از سیدمحمد در روزنامههای اطلاعات، کیهان و پاسدار اسلام به یادگار مانده که نشان دهنده اهل قدم و رسانهای بودن وی است.
خانم لطفی در حالی که دست به قلم شدنهای سید محمد را در ذهن خود مرور میکرد ناگهان چشمانش خیس میشود، گفت: پسرم هیچ وقت از نوشتن خسته نمیشد و مدام در حال خواند و یا نوشتن بود و از همین رو تمام وقایع جنگ را که در آن حضور داشت به ثبت رساند.
وی با بیان اینکه صداقت در کلام و قلم برای سیدمحمد بسیار مهم و حیاتی بود، اضافه کرد: صادقانه نوشتن به سیدمحمد عزت و سربلندی داد.
مادر شهید اسحاقی با بیان اینکه قسمت نشد «سید محمد» لباس دامادی به تنش کند، اظهار کرد: سید محمد علاقه داشت با یک بانوی خبرنگار ازدواج کند اما قسمت نشد.
لطفی با بیان اینکه شهید محمد الگوی تمام عیار برای خبرنگاران گیلانی است، گفت: خبرنگاران و اصحاب رسانه راه شهدا را ادامه دهند و قلمشان را وقف روش، منش و سیره شهدا کنند.
وی با تقدیر از تلاشهای مجاهدانه رسانهها و خبرنگاران انقلابی و پا در رکاب نظام و ولایت در عرصه جنگ نرم، افزود: خوشحالم که سنگرها را خالی نگذاشتید و در کنار تمام ناملایمات و سختیها برای شهدا و آرمانهای امامین انقلاب قلم می زنید، اما این کوششها کافی نیست و باید تلاش بیشتری صورت گیرد.
روزه اجارهای برای گذران زندگی روزمره
مادر شهید اسحاقی با اشاره به برخی بی مهریها به خانواده شهدا، ایثارگران و جانبازان، این عزیزان را گوهرهای ارزشمند و دست نیافتنی انقلاب اسلامی عنوان و بیان کرد: گاهاً طعنههای تلخی به خانوادههای ایثارگران و شهدا زده میشود که بسیار تأثر برانگیز است، در حالی که بسیاری از خانوادههای شهدا و ایثارگران از امتیازات خود گذشتند.
خانم لطفی با اشاره به وضعیت معیشتی اسف بار برخی خانوادههای شهدا و ایثارگران، گفت: برخی خانوادهها را میشناسم که برای تأمین معیشت روزمره زندگی، روزه اجارهای میگیرد و این وضعیت با گذشت بیش از چهل سال شایسته نیست.
وی بیکاری را معضل اصلی کشور دانست و افزود: نه تنها فرزندان شاهد و ایثارگر بلکه اکثر خانوادهها درگیر بیکاری فرزندانشان هستند و این معضل منجر گسترش فقر، فساد و ناهنجاریهای اجتماعی شده است.
خبرنگار گمنام سنگرها
شهید سیدمحمد اسحاقی جز اولین خبرنگاران و روایان جنگ هشت سال دفاع مقدس بود که کمتر نامش ورد زبانها بوده و این شاید بخاطر آن باشد که خودش دوست داشت در گمنامی بماند. این شهید اهل رسانه و قلم که بسیار طالب علم بود و در ثبت تاریخ جنگ و حماسههای بزرگ ایثار مردم ایران زمین نیز نقش بسزایی را ایفا کرد، طی هفت بار اعزام سه سال و هشت ماه و هفت روز در جبهه حضوری فعال داشت و گزارش مفصلی از عملیاتهای رمضان، والفجر۱ تا ۴ و کربلای ۳ و ۴ را با قلم خویش به نگارش درآورد و آخرین نوشتههایش را در کربلای ۴ با خون خود نوشت و امضا کرد.
«دوستان عزیز و هموطنان شریف اگر میخواهید که در لوای اسلام و آزادی زندگی کنید قرآن و ولایت را سرلوحه امورات دنیوی و اخروی خود قرار داده و از وجود علما و استادان اهل دین بهرههای فراوانی بگیرید و هیچگاه سنگر علم و عدالت خواهی را خالی نگذاشته تا موجب سو استفاده بیگانگان شود.» (فرازی از وصیت نامه شهید سید محمد اسحاقی)