قزوین_رژیم صهیونیستی طی هفتاد سال گذشته سه مرحله جنگ را برای تثبیت موجودیت خود، خروج از انزوای ژئوپلیتیکی و ایجاد«هژمونی» یا همان «سلطه گری» در منطقه خاورمیانه و تثبیت آن دنبال کرده است.
جنگ با دولتهای عربی (۱۹۴۸، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳)
هدف اصلی این مرحله تثبیت موجودیت اسرائیل و اشغال سرزمینهای حیاتی بود. روایت صهیونیستها، «دفاع از خود» و «محاصره توسط اعراب» بود که با کمک غرب، افکار عمومی را به سود خود مدیریت کردند.
جنگ با محور مقاومت
از دهه ۱۹۸۰ به بعد، تهدید اصلی برای اسرائیل دیگر ارتشهای عربی نبود بلکه گروههای مقاومت و شبکه منطقهای ایران بودند. حمله های نظامی به حزبالله، حماس، انصارالله و نیروهای متحد ایران در سوریه و عراق، با هدف ایجاد بازدارندگی روانی و شکستن حلقه محاصره ژئوپلیتیکی انجام شد. روایت غالب، «مقابله با تروریسم و نفوذ ایران» بود.
جنگ با ایران اسلامی
مرحله نهایی هژمونی صهیونیستها، مهار مستقیم ایران به عنوان ستون فقرات محور مقاومت است. هدف نه صرفاً نابودی توان موشکی و هستهای، بلکه جلوگیری از شکلگیری «موازنه وحشت» در منطقه است. رسانهها این مرحله را «ضرورت مقابله پیشدستانه» برای بقاء و حیات روایت میکنند.
نقطه ترمیم
بدون شک یکی از اصول امنیتی اسرائیل «قدرت بازدارندگی» است و این موضوع با تغییر موازنه قدرت محور مقاومت و ایران اسلامی درهم شکسته شده است. این یعنی؛ روایت هژمونیک اسرائیل با واقعیت میدانی سازگار نیست و جنگهای اخیر یک واقعیت حقیقی و میدانی را به دنیا مخابره کرد و آن اینکه،ایران و محور مقاومت تنها بازیگرانی هستند که میتوانند هژمونی صهیونیسم را در هم بشکنند و مسیر منطقه را به سمت امنیت پایدار ببرند.
دکتر مرتضی امیرینژاد
انتهای پیام/۱۰۱۰