اگر تاریخ انقلاب را مرور کنیم پیخواهیم برد در رویدادهای حساس، آلمان همواره بنای جنگ و ستیز با ایران اسلامی را داشته و البته بهتنهایی وارد هیچ کارزاری نمیشد و همراه سایر کشورهای غربی بنا را بر تقابل با ایرانیان قرار میدهد. جنگ هشت ساله رژیم بعث عراق علیه ایران یکی از مقاطعی بود که آلمان تجهیزات خود را در اختیار حزب بعث گذاشت تا آنها با دست پُر وارد جنگ با «ایرانِ نوپا» شوند. به همین برای بازی کثیفشان علیه ما تازگی ندارد و از همان ابتدا یار کمکی آمریکا و رژیم صهیونیستی بودند. البته آلمان هم به دنبال سقوط انقلاب اسلامی بود و هم پس از پایان دوران دفاع مقدس هشت ساله میخواست با ارتباط و تعامل با ایران منافعش را حفظ کند، با این حال پس از بروز هر حادثهای از نقاب اصلیاش رونمایی میکند.
فراموش نمیکنیم که شرکتهای آلمانی چگونه در دوران هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با صدام بر سر جان رزمندگان و مردم ایرانی معامله کردند. در همین راستا، مجله «اشپیگل» چاپ آلمان ذیل یکی از گزارشهای خود درباره جزییات تجهیز رژیم بعث به سلاحهای شیمیایی توسط آلمان نوشت: یک عراقی به نام علی قاضی گرفتار زندان صدام میشود که با وساطت رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه آلمان از مرگ نجات پیدا میکند. پس از بازگشتش به آلمان با همکاری یک افسر عضو سازمان ضدجاسوسی آلمان غربی، ترتیب صدور یک کارخانه تهیه سلاحهای شیمیایی به عراق داده میشود.
علی قاضی پس از بازگشت به آلمان بلافاصله با کمک یک عضو ارتش سازمان ضدجاسوسی آلمان در شهر هامبورگ شرکت صادرات و واردات تاسیس میکند و از طریق این شرکت از «کنسرن معروف فورستای آلمان» وسایل یک کارخانه بزرگ تولید اسلحه شیمیایی را خریداری میکند. این کارخانه قادر بود سالیانه یک میلیون و ۷۶۰ هزار تن مواد شیمیایی را به گازهای کشنده خردل و تابون مبدل سازد. صدور و حمل چنین کارخانه عظیمی به یک باره صورت نگرفته، بلکه در قطعات و دفعات متعدد به واسطه ترکیه به عراق صادر میشد.
مجله اشپیگل در گزارش دیگری آورده بود: اینک در عراق در «سلمان پاک» در ساحل رودخانه دجله آزمایشگاههای تحقیقاتی تهیه گاز شیمیایی قرار دارد. در شهر «فلوجا» مواد خام اولیه تهیه میشود و بالاخره در شهر «سامره» گازهای خردل و گاز عصبی تابون بهطور انبوه تولید میشود. در هر سه شهر شرکتهای مختلف آلمان غربی حضور داشته و در ساختمان و تکمیل این کارخانه از آزمایشگاه تا تولید انبوه سهیم بودهاند. همین مجله خبر داده بود: اطلاعات تحقیقات محرمانه حاکی از آن است که تاسیسات شیمیایی ساخته شده توسط شرکتهای آلمانی در سامره عراق موفق به تولید مواد شیمیایی بسیار مرگبار تابون و لاست هم شده بودند.
ادو اولفکات، خبرنگار آلمانی روزنامه مشهور «فرانکفورتر آلگماینه» که در دوران جنگ تحمیلی خبرنگار اعزامی این روزنامه به مناطق جنگی عراق بود، میگوید: مقامات آلمانی بسیار خرسند بودند که این گازها را برای استفاده علیه ایران به صدام دادهاند. علاوه بر این، آلمان طی دوران جنگ تحمیلی ساخت تاسیسات «سعد ۱۶» و قطعات کارخانه شیمیایی سامره را در اختیار رژیم بعث قرار داد و ضمن آن نیز در زمینه صنایع موشکی با بغداد همکاری کرده است. یک سخنگوی وزارت اقتصاد آلمان غربی در اعترافات خود در این باره میگوید: یک پروژه نظامی موسوم به «سعد - ۱۶» در عراق توسط شرکتهای آلمانی تحت پوشش یک موسسه وابسته به دانشگاه انجام شده است.
بنا بر گزارش اشپیگل، شرکتهای تسلیحاتی آلمانی متعلق به گروه «ام. بی. بی» بیش از آنچه تصور میرفت در تقویت قدرت نظامی عراق دست داشتهاند. بهطور مثال یک سلاح ساخته شده توسط ام.بی.بی که موج انفجاری آن مشابه با انفجار یک بمب کوچک اتمی است، از طریق مصر به عراق فروخته شده است. ام.بی.بی همچنین از طریق شرکت فرانسوی «اویرومیسایل» حدود ۱۰ هزار قبضه موشک ضدتانک سیستم میلان و هات و نیز ۱۰۵۰ موشک ضدهوایی رولاند به عراق فروخته است. با آشکارشدن نقش آلمان در تجهیز رژیم بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی، اشپیگل ذیل یک گزارش نوشت: ثابت شد که بدون فنآوری آلمان، عراق قادر به تولید موشکهای دوربرد اسکاد B نبوده است. فنآوری پیشرفته آلمان که در اختیار عراق قرار میگرفت؛ به بغداد این امکان را میداد که برد موشکهای اسکاد B را به ۶۰۰ کیلومتر افزایش دهد.
کار به اینجا ختم نشد و طبق گزارش رسمی «موسسه فدرال حفاظت از قانون اساسی» آلمان، بیش از ۱۱۰ شرکت آلمانی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در برنامه تسلیحات شیمیایی عراق مشارکت داشتند. این مشارکت نه پنهانی بلکه در بسیاری موارد از طریق صادرات رسمی ثبتشده و با آگاهی دولت آلمان انجام شده بود. همانطور که تاکید شد ازجمله همکاریهای برجسته، مشارکت در تاسیس کارخانه سامرا در عراق بود؛ مجموعهای که بهطور خاص برای تولید گازهای کشندهای چون تابون، سارین و خردل طراحی شده بود. این کارخانه ستون فقرات زرادخانه شیمیایی صدام شد و بعدها در حملاتی فاجعهبار همچون بمباران شیمیایی حلبچه و عملیاتهای ضدایران در مناطق فاو و مجنون، به کار رفت. هزاران غیرنظامی ازجمله زنان و کودکان ایرانی و کُرد، قربانی مستقیم همین گازهایی شدند که با فناوری و مواد آلمانی تولید شده بودند.
اسناد منتشرشده توسط سازمان ملل و بازتابیافته در رسانههایی چون واشنگتنپست در سال ۱۹۹۲ نشان میدادند که دستکم ۶ شرکت آلمانی در تامین تجهیزات بیولوژیکی برای رشد و تمرکزعوامل میکروبی نیز مشارکت داشتهاند؛ تجهیزاتی که ظرفیت تبدیلشدن به ابزار کشتارجمعی را داشتند. با وجود افشای این نقش کلیدی در تجهیز صدام به تسلیحات شیمیایی، نهتنها هیچ دادگاهی در آلمان علیه مدیران این شرکتها تشکیل نشد، بلکه دولت آلمان نیز هرگز بهصورت رسمی بابت این جنایت تاریخی علیه ملت ایران عذرخواهی نکرد. این رفتار لکه سیاهی بر تاریخ سیاست خارجی آلمان محسوب میشود و نشان میدهد چگونه منافع اقتصادی و استراتژیک بر اصول حقوق بشری و اخلاقی در این کشور چیره شده است.
اقدامات خصمانه آلمان فقط محدود به این تحرکات علیه کشورمان در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله نبود، بلکه آنان از سویی در بمبارانهای شیمیایی صدام در ایران نقش مهم ایفا میکردند و برای عراق سلاح شیمیایی ارسال میکردند و از طرف دیگر مجروحان شیمیایی ایرانی را مداوا میکردند تا بتواند تاثیرات این مواد و راههای درمان آن را شناسایی کنند و این حاکی از بازی کثیف آلمان بود که تا به امروز هم ادامه دارد. فقط «رنگولعاب» بازیشان تغییر یافته است.
فرجام سخن آنکه میتوان فهرست بلندپایهای از پرونده سیاه و تاریک آلمان در قبال ایران ارائه داد که در گزارشهای جداگانه به واکاوی آنها خواهیم پرداخت، اما ماجرا آنجا جالب میشود که آلمان به جای عذرخواهی برای اقداماتی که علیه ما انجام داده به دنبال تطهیر اشغالگری و عملیات تروریستی صهیونیستها در خاورمیانه است. سران آلمان چشمهای خود را بستهاند و نمیخواهند با واقعیتها روبهرو شوند و فقط برایشان سیاستها و منویات آمریکا و رژیم صهیونیستی اهمیت داد، برایناساس آلمان را نمیتوان و نباید کشوری مستقل و مدافع حقوقبشر دانست. سیاست برلین در راستای «جنایت کن، حمایت کن» تعریف میشود؛ حال خودشان را مدافع حقوقبشر و مهد آزادی بیان معرفی کنند. حنای آلمان برای ایرانیها رنگی ندارد. دلیل؟ «تجربه».
انتهای پیام/