به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، وقتی از جادههای کردستان سخن میگوییم، از چیزی فراتر از مسیرهای فیزیکی عبور حرف میزنیم. ما درباره شریانهایی صحبت میکنیم که توسعه را ممکن یا ناممکن میسازند، جانهایی را بهسلامت میرسانند یا در پیچهای مرگبارشان به کام نیستی میفرستند. هنوز هم بسیاری از جادههای این دیار بوی مرگ میدهند؛ و این حقیقت تلخ، سالهاست سایه بر جان مردم این سرزمین انداخته است.
جادهها باید روزنهای به زندگی باشند، نه مرزی میان بقا و نابودی، اما در کردستان، همین جادهها سالهاست به گورهای بینامونشان تبدیل شدهاند راههایی که بهجای پیونددادن انسان و امید، تنها در پیچهای سهمگینشان جان میگیرند.
روایت این گزارش، نه از راههایی برای عبور که از راههایی برای سقوط است سقوط در نبود عدالت توسعه، سقوط در تاریکی بیتوجهی و کردستان، همچنان در تنگنای بیراهگی، نفس میکشد.
آمارهایی که درد را مستند میکنند
کیومرث حبیبی معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار کردستان به زبان آمار از فاجعهای سخن گفت که مردم سالهاست با گوشت و پوست آن را لمس میکنند و با اذعان به اینکه بیش از ۸ هزار کیلومتر از راههای کردستان غیراستاندارد هستند، انگشت اتهام را بهسوی کمتوجهیها و ضعف سیاستگذاریها گرفت.
وی در ادامه گفت: اگرچه در سه سال گذشته، ۴۷۵ کیلومتر راه روستایی احداث شده، اما هنوز ۲۷ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار از راه دسترسی مناسب محروماند، آماری که در قیاس با میانگین کشوری، ۸ درصد عقبماندگی دارد.
حال آیا میتوان به چنین آماری افتخار کرد؟ یا آن را باید نشانهای از نوعی توسعهسازی نابرابر در ایران دانست؟
جادههایی که هرگز به مقصد نمیرسند
خبرنگار کردتودی در ادامه در گفتوگو با اهالی بخشهایی از بانه، دیواندره و سقز، روایتهایی شنیده که تلخی آن از سردی آسفالتهای یخزدهٔ زمستانهای کردستان هم بیشتر است.
ایوب حسینی یکی از ساکنان روستای هزارخانی میگوید: هر سال چند نفر در همین گردنهها جان خود را از دست میدهند و این جاده و این مردم به صدای آمبولانسهایی که همیشه یا دیر میرسند و یا هرگز نمیرسند عادت کردهاند.
حسینی در ادامه با چشمانی اندوهگین میگوید: جادههای کردستان بسیار خطرآفرین است و در طول سال جانهای زیادی را میگیرد و خیلی از همشهریان در بسیاری از مواقع عزیزان خود را از دست میدهند.
این گزارشها دیگر فقط هشدار نیستند، بلکه فریادهاییاند از عمق جادههایی که با اولینبارش، به محاصره برف درمیآیند و با اولین پیچ در جاده، عزیزانشان را از دست میدهند.
هوشمندسازی جاده کجاست؟
این روزها در بسیاری از جلسات اداری صحبت از هوشمندسازی جادهها به میان میآید؛ اما این در حالی است که هنوز هزاران کیلومتر از جادههای استان حتی به ابتداییترین استانداردهای ایمنی مجهز نیستند.
در دهه ۹۰، کردستان رتبه ۲۶ و ۲۷ مرگهای جادهای را داشت؛ و حالا به رتبه ۴ رسیدهایم این عدد، بهظاهر یک پیشرفت است، اما اگر با واقعیت موجود سنجیده شود، شاید تنها بهبود آماری باشد و نه کیفی.
چگونه میتوان از هوشمندسازی سخن گفت، درحالیکه نبود راه مناسب، دلیل اصلی مهاجرت معکوس و یا انزوای بسیاری از روستاهاست؟ چگونه باید به چشم توسعه نگریست وقتی هنوز راهها درگیر ابتداییترین مشکلات زیرساختیاند؟
مرز، فرصت یا زخمی دیگر؟
کردستان، با دو مرز باشماق و سیران بند، میتواند دروازهای برای توسعه و تبادل تجاری باشد؛ اما آیا میتوان از توسعه مرزها سخن گفت، درحالیکه مسیرهای منتهی به آنها هنوز به شکل مرگبار در پیچوخم کوهها گیر کردهاند؟
راه نجات کجاست؟
این در حالی است که پاسخ در شعاری دیگر و بودجهای دیگر نیست توسعه پایدار در کردستان نیازمند یک رویکرد یکپارچه، عدالتمحور و مردمدار است نیازمند ارادهای که جاده را نه فقط مسیری برای عبور که زیرساختی برای بقا و زیستن بداند چرا که تا وقتی که امنیت جادهها در اولویت نباشد، هیچ مهاجرت معکوسی پایدار نخواهد ماند، و هیچ برنامهای برای توسعه مرز، به سرانجام نخواهد رسید.
پایانِ بیپایانِ یک مطالبه
مطالبه مردم کردستان ساده است راهی امن برای رسیدن، ماندن، زندگیکردن این مطالبهای نیست که به بودجهای چندساله یا افتتاحیهای تشریفاتی پاسخ داده شود. این، صدای مردمانی است که دیگر تحمل شنیدن وعدهها را ندارند. مردمانی که میخواهند از جاده عبور کنند، نه از زندگی.
گزارش از گل ارا ظاهری
انتهای خبر/