به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، آقا سلام، کی اجازه ورودم رو می دهی، دوباره حال قلبم رو نگاهت عوض کرد،می خواهم بنویسم باشد که قلبم رو تسکین دهم، دلتنگ کربلا بودن سینه میسوزاند ارباب کربلا.
آقا امام حسین من که حرم و صحن و سرایت را ندیده ام یا به قاب تلویزیون نگاهم را می دوزم و یا پای روایت های زائرین حرمت با اشک چشم و سوز قلب می نشینم و گوش میکنم
از هر که می شنونم راهی زیارتت است ملتمس دعا می شوم تا مرهمی بر دل زارم باشد
گاهی به محفل شهدا و هیات عزاداری می روم، آخه من هرچه دارم از این هیات ها دارم، شهدا درس پس دادند و رو سفید شدند، می روم تا از دور با قلب نزدیک عرض ادب و سلامی به بارگاهت داشته باشم شنیده ام دورو نزدیک برایتان فرقی ندارد.
اصلا نه شنیدن نمی خواهد خودم با تمام وجود لمسش کرده ام باشد که گوشه چشم نظری کنی آنقدر می دونم که آقایی و اگر عاشقت شده ام می دانم که خیلی زحمتم را کشیده ای حسین جان.
خودم را هم نوا با کاروان اربعین خواهر عزیزت عمه جان زینب می کنم زینبی که حق ولایت مداری را تمام کرد و هر لحظه و هر زمان مدیونش هستیم، امان از دل زینب.
سر نی در نینوا میماند اگر زينب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زينب نبود
راستی آقا جان جای زخم هایت خوب است، حال عمویم عباس وفادار ولایت خوب است، علی اصغر شش ماهه شیر خواره ات خوب روی سینه ات خوابیده و آرام گرفته، جوان رشیدت علی اکبر در چه حالی است.
آقا میبینی همه چی رو یاد گرفته ام عاشق این همه بدونه و دستش به حرمت نرسد چی می کشد، یا ابا عبدالله راهت رو زینب وار ادامه خواهم داد دعایم کن، شفاعتم کن که سرباز حضرت مهدی باشم، من که هیچ وقت خداحافظی نمی کنم. آقا جان بطلبم.
لبیک یا حسین
زائر اربعین حسینی رضا اسماعیلی