مادر شهید محمد شایان فرد در حاشیه اجتماع عظیم زینبیون که در حسینیه رضویه زاهدان برگزار شد در گفت و گو با خبرنگار بسیج گفت: محمد از نظر اخلاقی، انسان درست کار بود و خوشاخلاق و مؤدب بود. همیشه برای کم کردن هزینههای ایاب و ذهاب دانشگاه، پیاده رفت و آمد میکرد تا مبادا بر ما فشار مالی وارد شود.
وی افزود: روزی که محمد درجه و لباس نظامیاش را تحویل گرفت، به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در شهر قم رفت تا لباسهایش را متبرک کند، سپس در مسیر قم - زاهدان به مزار حاج قاسم میرود و مجدد لباسها را در آنجا متبرک میکند و از خداوند میخواهد تا شجاعت سردار سلیمانی را به او بدهد.
رابطه و علاقه خاص شهید شایان فرد با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
مادر تصریح کرد: روزی که خبر شهادت حاج قاسم پخش شد، محمد گفت: دعا کنید منم مثل حاج قاسم شهید شوم؛ شجاعتش را داشته و در راه مبارزه با دشمن و کفار شهید شوم که همین گونه نیز شد. محمد بار دوم که بعد از شروع کارش با یکی از همکارانش به کرمان رفته بود، با همکارش تصمیم گرفت لباس نظامی بپوشند و سر مزار حاج قاسم بروند و برای شهید سلیمانی ادای احترام نظامی کنند که این کار را کردند.
خاطره جالب از شهید شایان فرد
وی افزود: یک بار بعد ازظهر، محمد به بازار رفته بود روبه روی سازمان انتقال خون متوجه میشود که شخصی یک بسته مشکوک را میگذارد و به سرعت دور میشود؛ محمد بلا فاصله به نیروی انتظامی و اطلاعات خبر میدهد؛ وقتی مامورهای چک و خنثی می آیند و بررسی میکنند، متوجه میشوند در آن بسته و در قالب یک کارتن گوشی، بمب کار گذاشته شده بود که خنثی میشود.
علاقه عجیب محمد به رهبری اهل بیت پیامبر (ص)
شهید شایان فرد در محیط کار
مادر شهید گفت: یک بار محمد تعریف کرد آن زمانهایی که شیفت دارم و شیفت من تمام میشود، معمولاً نمیخوابم و استراحت نمیکنم و در کنار سربازان شیفت بعدی، میمانم تا مبادا دشمن غلطی کند.
پدر شهید محمد شایان فرد هم گفت: محمد خیلی زیاد به حضرت آقا علاقه داشت. طوری که صدای زنگ گوشی او همواره سخنرانیهای رهبری بود. در ایام محرم خانه را سیاه پوش میکرد؛ همیشه در هیئتها و دستهها شرکت میکرد و تا آخر مراسم میماند و میگفت: به برکت امام حسین (ع) در این کار و شغل قبول شدهام. آرزوی محمد این بود که عضوی از سربازان گمنام امام زمان (ع) باشد و عمرش را برای نظام و رهبری صرف کند.
وی افزود: همیشه در همین جایی که اکنون مزار شهید محمد است، مینشست، ذکر میگفت و دعا میکرد: ای کاش من هم شهید شوم. تفریح محمد همین بود که به مزار شهدا برود و در کنار شهدا بنشیند.
خاطره شنیدنی از رفتار عجیب شهید محمد شایان فرد با فقیری که در سرما مانده بود
پدر شهید محمد شایان فرد تصریح کرد: یک بار محمد در هوای سرد زمستان وقتی به خانه برگشت، متوجه شدیم که کاپشن ندارد، وقتی از او پرسیدیم چرا کاپشن نداری، در پاسخ گفت: در مسیر فقیری را دیدم که در این هوای سرد و بدون لباس گرم در حال لرزیدن است، تصمیم گرفتم کاپشن خودم را در بیاورم و به او بدهم؛ دوباره خدا کمک میکند و کاپشن می خرم.
خدمت به زوار امام رضا علیه السلام
خواهر شهید شایان فرد خاطرنشان کرد: هر وقت محمد به حرم امام رضا علیه السلام میرفت، یک ویلچر میگرفت و به زوار آقا خدمت رسانی میکرد و میگفت خدمت رسانی به زوار امام رضا (ع) را خیلی دوست دارم و از این کار لذت می برم.
وی بیان کرد: اگر محمد متوجه کاری از ما میشد، تمام کارهایش را کنار میگذاشت تا کار ما را انجام دهد. ما چهار تا خواهر در همه امورات زندگی حتی ازدواج با او مشورت میکردیم و او راز دار همه ما بود.
استقبال با شکوه مردم زاهدان
مادر تنها شهید سیستان و بلوچستان در جنگ ۱۲روزه: محمد عاشق حاج قاسم بود
مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر شهید محمد شایان فرد، چهارشنبه (۴ تیر ۱۴۰۴) با حضور پرشور مردم زاهدان در گلزار شهدای این شهرستان برگزار و نماز وی توسط آیت الله مصطفی محامی نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان اقامه شد.