به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، در جهانی که استوریها گویای زیستن ما شدهاند و لایکها جای تأییدهای انسانی را گرفتهاند، مرز میان حریم خصوصی و عمومی کمرنگتر از همیشه شده است و امروز، بسیاری از کاربران فضای مجازی با اختیار یا بیاختیار، در حال افشای لایههای درونی زندگیشان هستند؛ بیآنکه بدانند چه چیزی را از دست میدهند و چرا این مسیر، بیش از یک انتخاب فردی، به مسئلهای اجتماعی بدل شده است.
یک شب آرام در اتاق نیمهتاریک، دختر نوجوانی با گوشی هوشمندش در حال ضبط لایواینستاگرامی است اتاقش، چیدمان خانه، صدای والدینش در پسزمینه، و واکنشهای هیجانیاش به پیامهای دیگران، همه بر صفحهای نقش میبندد که دیگر تنها متعلق به او نیست او تنها نیست و میلیونها نفر، بیآنکه متوجه باشند، در حال خلق نسخهای عمومی از زندگی خصوصی خود هستند.
در سالهای اخیر، فضای مجازی به بستری بدل شده که در آن مرزهای سنتی میان منِ خصوصی و منِ عمومی از بین رفته است عکسهای خانوادگی، لحظات عاشقانه، دردها، شادیها و حتی اشکهای واقعی به نمایش گذاشته میشوند، گویی که هر کاربر، بازیگری در نمایشی بیپایان است.
وقتی حریم قصهٔ نمایش میشود
شاید نخستین پرسش آن باشد که چرا افراد حاضرند بخشی از حریم خصوصی خود را داوطلبانه به اشتراک بگذارند؟
مهناز بختیاری روانشناس اجتماعی در این باره در گفتوگو با خبرنگار کُردتودی اظهار داشت: انسان نیازمند دیدهشدن است این میل ریشه در احساس تعلق تأیید اجتماعی و خودبیانگری دارد وقتی افراد احساس میکنند در زندگی واقعی کمتر شنیده یا درک میشوند، فضای مجازی را تبدیل به تریبون شخصی خود میکنند.
وی عنوان داشت: از سوی دیگر، الگوسازی غلط از سوی اینفلوئنسرها که زندگی شخصی خود را صحنه نمایش موفقیت و خوشبختی میسازند، جوانان را به این باور میرساند که برای مقبولیت، باید افشا کرد.
وی افزود: افشای روابط عاشقانه، موفقیتهای تحصیلی یا حتی بحرانهای عاطفی، بهجای آنکه نشانهای از صمیمیت واقعی باشد، به ابزار خودنمایی و رقابت اجتماعی در این فضا تبدیل شده است.
بختیاری در ادامه خاطرنشان کرد: امروز، بسیاری از نوجوانان، یوتیوبرها، بلاگرها و اینفلوئنسرهای مجازی را الگوهای رفتاری خود میدانند چرا که آنان، در قالب روزمرهنگاری تصویری، حریم خود را به صحنه عمومی کشاندهاند و باید گفت، آیا این اتفاق سادهای است؟ یا باید آن را نشانهای از بحران فرهنگی تلقی کرد؟
نقش الگوسازی معکوس
در ادامه نریمان وطندوست استاد دانشگاه و جامعهشناس در این زمینه اظهار داشت: ما با پدیدهای نوظهور روبهرو نیستیم، بلکه با شکل تازهای از روابط عمومیشده سروکار داریم.
وی گفت: رسانههای سنتی زمانی نقش میانجی را ایفا میکردند؛ اما امروز هر فرد میتواند هم تولیدکننده و هم مصرفکننده محتوا باشد که این دگرگونی، بدون چارچوب فرهنگی و تربیتی، آسیبزا خواهد بود.
وطندوست در ادامه عنوان داشت: در چنین فضایی، جای خالی نظارت هدفمند و هوشمند بیش از همیشه احساس میشود پلتفرمها، به دلیل وابستگی به سود اقتصادی، علاقهمندند تا کاربران بیشترین زمان ممکن را در شبکههای اجتماعی بگذرانند.
این فضا که بدون قاعده و بدون ساختار مشخصی در حال گسترش است، بیش از آنکه بستری برای تبادل اطلاعات باشد، به محلی برای تهدید ارزشهای فرهنگی و روانی بدل شده است.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه آیا مسئولان فرهنگی و نهادهای نظارتی از این مسئله غافلاند؟ افزود: یا آنقدر از تحولات سریع این عرصه عقب ماندهاند که نمیتوانند مداخلهای مؤثر داشته باشند؟ پاسخ هرچه باشد، آنچه امروز مشاهده میشود، بیعملی و انفعال در برابر تغییرات شدید فرهنگی ناشی از فضای مجازی است.
پیامدها چیزی فراتر از نمایش
وی گفت: وقتی نوجوانی برای دیدهشدن، بهاشتراکگذاری تصاویر نامناسب یا بیان مسائل خصوصیاش در فضای مجازی تن میدهد، این موضوع تنها یک رفتار فردی نیست؛ بلکه این کنش، در بافتی از بحرانهای هویتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی معنا پیدا میکند.
وطندوست افزود: تأثیر این روند بر بنیان خانواده نیز انکارناپذیر است چرا که خانوادههایی که در آن والدین و فرزندان هر دو درگیر دنیای مجازیاند، دیگر فرصت گفتگوی واقعی ندارند در نتیجه سوءتفاهمها، قضاوتهای زودهنگام، و فقدان اعتماد، از جمله پیامدهای این فروپاشی تدریجی مرزهای خصوصی خواهد بود.
راهحلها؛ بازگشت به خود
این جامعهشناس در ادامه بیان داشت:، اما آیا راهی برای بازگرداندن حریم خصوصی وجود دارد؟ پاسخ در آموزش، بازاندیشی فرهنگی و تغییر الگوها نهفته است ما نیازمند گفتگویی ملی درباره ارزش حریم هستیم و باید به نسل جدید آموخت که لزوماً هر آنچه که دیده میشود، ارزشمندتر نیست که صمیمیت در سکوت، گاهی از هزاران پست و استوری، معنادارتر است.
وی گفت: همچنین نقش آموزشوپرورش، رسانههای ملی و نهادهای خانوادهمحوری در این زمینه حیاتی است تنظیمگری هوشمند، همراه با احترام به آزادی بیان، و ایجاد سواد رسانهای فراگیر، میتواند مرزهایی تازه و سالم میان من خصوصی و من عمومی ترسیم کند.
در پایان باید گفت: حریم خصوصی، مفهومی نیست که تنها در قوانین تعریف شود؛ بلکه تجربهای است که باید درک شود، پرورش یابد و محافظت گردد جامعهای که در آن افراد، خود را تنها در تابلوی مجازی میبیند، دیریازود، احساس بیریشگی خواهد کرد اکنون وقت آن است که بهجای فرار به درون نمایشگرها، به درون خود بازگردیم و بپرسیم: چه چیزی را و برای که به نمایش میگذاریم؟
انتهای خبر/