به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمان، به دعوت یکی دو تا از دوستان به محلی دعوت شدم که نمی دانستم کجاست فقط گفتند بلوار جمهوری اسلامی بعد از دانشگاه امام حسین ، کافه مروا
با شنیدن اسم کافه این سوال در ذهنم افتاد که من اهل کافه رفتن نیستم ولی مطمئن بودم که دوستانم من را جای بد نمی برد، زمان مورد نظر فرا رسید حرکت کردم به سمت محل قرار.
به مقصد رسیدم پله ها را یکی بعد از دیگری پایین رفتم واقعا کافه بود، وارد که شدم محیطی شیک و با صفا را دیدم که جمعی از بانوان را در دل خود جا داده بود گوشه ای میز و صندلی خالی را دیدم و رفتم و نشستم منتظر دوستم شدم.
محیط برایم جالب بود کارکنان هم خانم هایی خوش رو بودن که هر کدام مشغول انجام کاری بودند.
پشت سر من چند نفر خانم بودند که قرار کاری با هم داشتند و از کار صحبت می کردند، میز کنار من رزرو شده بود، آنطرفتر دو دختر خانم در منو دنبال نوشیدنی مورد علاقه شان می گشتند.
شمع خبرنگاری قلقلکم داد، فرصت را غنیمت شمردم با مسئول کافه به گپ و گفت نشستم که خواندنش خالی از لطف نیست.
او گفت:من الهام حیدری هستم، کارشناس ارشد گیاهان دارویی با تخصص در طب سنتی. ایده راهاندازی این کافه زنانه از یک دغدغه شخصی شروع شد.
همیشه بهعنوان یک مادر، نبود فضای امن و آرام برای وقتگذرانی با دختر نوجوانم را احساس میکردم.
دوست داشتم جایی باشد که با خیال راحت، بدون استرسهای رایج، بتوانیم کنار هم بنشینیم و لحظاتی آرام داشته باشیم.
از طرفی سالها فعالیت در گروههای جهادی باعث شد بیشتر با نیازها و خلأهایی که زنان در شهر تجربه میکنند آشنا شوم.
همین شد که تصمیم گرفتم محیطی مخصوص بانوان ایجاد کنم؛ فضایی که نه فقط برای نوشیدن دمنوش و قهوه، بلکه برای ارتباط، آرامش و حتی رشد شخصی باشد.
استقبال خیلی خوبی از طرف خانمها داشتیم. از بانوان با پوششهای متنوع گرفته تا مادرانی که دنبال فضایی امن برای دخترانشان بودند. خیلیها گفتند که جای همچین محیطی واقعاً خالی بود.
چون ما فضای بدون دود، بدون استرس و با آرامش داریم، خیلیها احساس راحتی بیشتری میکنند.
خانم حیدری افزود:در منو از ترکیبات طب سنتی استفاده شده. دمنوشهایی داریم مثل «آلتیب» که آرامبخش اعصاب هست
یا «دماش» که برای بانوان طراحی شده. غذاهایی هم داریم مثل «کاچی کرمانی» که ریشه در سنت خودمان دارد. همچنین روغنهایی بر پایه گیاهان دارویی ارائه میدهیم که خودم فرمولاسیونشون را طراحی کردم؛ برای دردهای عضلانی، آرتروز، روماتیسم و حتی کاهش وزن.
این بانوی فعال گفت: خوشبختانه مجوز بستهبندی و تولید محصولات گیاهی رو هم دارم و زیر یک برند رسمی در حال فعالیت هستم.
او از هدف آینده اش گفت:خیلی دوست دارم این فضا را توسعه بدهم. یک کافهکتاب داشته باشیم، اتاق بازی برای دختران نوجوان، فضایی برای گفتوگوهای آزاد. از همه مهمتر اینکه بخشی از کافه را اختصاص بدهیم به بانوانی که شغلهای خانگی دارند و دنبال دیده شدن هستند. محصولات خود را بتوانند در یک فضای محترمانه و حمایتی ارائه بدهن ؛ مثلاً جاسوئیچی، کارهای دستی و هنری. دوست دارم کافه، محلی هم در زمینه سلامت، هم فرهنگ و هم کارآفرینی برای حمایت از زنان باشد.
گرم صحبت بودیم که دوستم به همراه کیک تولد وارد شد، بله روز تولدم بود. و من میان روزهای پرهیاهو و لحظههای شتابزده، تولدم را فراموش کرده بودم...
اما دوستانم، با لبخندی پر از مهر و کیکی در دست، مثل نوری در دل شلوغیها ظاهر شدند.
انگار آمدنش، یادم انداخت که عشق واقعی، در یاد بودن است...
و فقط دلهایی از جنس مهربانی
میتوانند لحظهای را که خودت از یادت رفته، با تمام زیبایی به یادت بیاورند.
ساعتی را کنار دوستان مهربان و خوش قلبم و محیط آرام گذراندیم و این را مدیون خانم حیدری بودیم