به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان- واردش که میشوید بیرون آمدن از آن کار سادهای نیست. اصلاً باز کردن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دست خودتان است، اما بستن آن دیگر دست شما نیست. ممکن است ساعتهای متوالی در این شبکهها حضور داشته باشید و در میان صفحات مختلف شبکههای اجتماعی سرگردان شوید؛ صفحاتی که یکی لباسهای رنگارنگ و مدلهای متنوع را پیش رویتان به تصویر میکشد و دیگری انواع و اقسام لوازم آرایش و تغییراتی که میتواند شما را به شکل سلبریتیهای چشمرنگی هالیوود دربیاورد. همچنان که بلاگری با پوشیدن لباسهای سبک فیلمهای کلاسیک و چیدمان خاص خانهاش، سبک زندگی دهه ۹۰ بریتانیا را تبلیغ میکند، دیگری آنقدر به صورتش ژل زده و بوتاکس و انواع اقدامات زیبایی را انجام داده که دیگر خودش هم چهرهاش را در آیینه نمیشناسد، اما همچنان در کلینیکهای زیبایی پرسه میزند تا با تزریق ژل و بوتاکس رایگان برای این کلینیکها تبلیغ کند یا آن بلاگری که خودش را روانشناس و مشاور خانواده معرفی میکند، اما توصیههایش بیشتر از آنکه رنگ و بوی مشاورههای دلسوزانه را داشته باشد به دنبال ترویج ابتذال و تضعیف نهاد خانواده است. همچنانکه همین بلاگرها که در جایگاه بلاگر آرایشی، روانشناسی، آشپزی یا حتی ورزشی بودند، در برخی شرایط اجتماعی مانند ماجرای فتنه ۱۴۰۱ رنگ عوض کردند و فعالیتهایشان به فعالیت سیاسی علیه نظام بدل شد! انگار این بلاگرها و میکروسلبریتیها خودشان ابزاری برای تردید شبهه و شکستن باورهای مخاطبان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستند و به طور ویژهتری سراغ زنان و دختران جامعه رفتهاند تا از این مسیر راه نفوذشان را به سطح جامعه هموارتر کنند.
آنچنان نرم و خزنده وارد نظام باورهایتان میشوند که خودتان هم متوجه نمیشوید چگونه دچار شک و تردید شدهاید یا چگونه نگاهتان به مسائل تغییر کرده است. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی محل اصلی فعالیت آنهاست. درست همان توییتها و پستهایی که رفتهرفته احساس میکنید خیلی هم بیراه نمیگویند! گاهی کار به جایی میرسد که حس میکنید انگار دارند حرف دل ما را میزنند و اصلاً حرفشان نادرست نیست. ابتدای این مسیر شک و تردید و شبهه است و پایانش اختلاف کینه و حتی دشمنی؛ به این مرحله میرسید که شما را با کینههایی که در دلتان کاشتهاند رها میکنند تا دستاوردهایشان را درو کنند. بازنده این ماجرا کسانی هستند که در تردید و شبهه باقی مانده و به اختلاف و کینه رسیدهاند؛ افرادی که در برابر تهدید نرمافزاری خود را باختهاند.
تهدیدی نرم در حوزه زنان و خانواده
«مسئله امروز ما تهدید سختافزاری دشمن نیست بلکه تهدید نرمافزاری است»، این تأکید رهبر معظم انقلاب در خصوص تهدید نرمافزاری دشمن است. دستکاری افکار عمومی، ایجاد اختلاف و ایجاد تردید در «محکمات انقلاب اسلامی و ضرورت پایداری در مقابل دشمن» معنای تهدید نرمافزاری است. به تعبیر مقام معظم رهبری بدخواهان به این نتیجه رسیدهاند که راه فائق آمدن بر ملت ایران و عقب راندن جمهوری اسلامی از مواضع قدرتمندانه خود، بهکارگیری تهدیدهای نرمافزاری است که البته تا امروز موفق نبوده و نتوانستهاند با وسوسههای خود، ملت و جوانان ایران را از عزم و حرکت بازدارند، اما اگر بخواهید وارد مصادیق این تهدید نرمافزاری شوید، موارد آن بسیار است. اصلاً در اغلب بزنگاههای جمهوری اسلامی ایران کار را با تهدید نرمافزاری پیش برده و اتفاقاً از مسیر زنان وارد شدهاند! درست شبیه ماجرای فتنه سال ۱۳۸۸ با اسم رمز «ندا آقاسلطان» و فتنه ۱۴۰۱ که با اسم رمز «مهسا امینی» دو تن از دختران این سرزمین در اتاق فکر براندازها طراحی و اجرایی شد و آگاهی و رفتار درست مردم به مثابه دفاع نرمافزاری در برابر این تهدیدات نگذاشت دشمنان به اهداف خود دست یابند.
حالا هم این جریان به شکل و شمایل دیگری آماده است تا فضا را به سمت تهدید نرمافزاری در حوزه حجاب و عفاف پیش ببرد. همچنانکه در دوسه دهه اخیر با فراگیر شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و پیش از آن از طریق شبکههای ماهوارهای و سریالسازی برای ترویج سبکی خاص از زندگی به مقابله با سبک زندگی ایرانی- اسلامی و حجاب و عفاف رفتهاند چراکه میدانند حجاب و عفاف زن ایرانی نقطه قوتی است که او را نفوذناپذیر میکند.
خطشکنی مجازی در حوزه حجاب
هیچ چیز به اندازه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تغییرات در روند سبک پوشش زنان را تشدید و تسریع نکرد. جامعه ایرانی که حجاب روزگاری یکی از اصلیترین مطالباتش بود و یکی از انگیزههای انقلاب علیه رژیم ستمشاهی احیای ارزشهای اسلامی همچون همین حجاب بود، در سالهای پس از انقلاب و به خصوص در سالهای بعد از جنگ تحمیلی با روند تغییر ارزشها مواجه شد. داین ماجرا در پی تغییر جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی ایران از جنگ سخت هشت ساله به سمت و سوی جنگ نرم شکل گرفت و ابتدا سوار بر امواج ماهوارهای خودش را به جامعه ایرانی رساند و بعدترها با فراگیری اینترنت و ظهور شبکههای اجتماعی به شکلی عمیقتر و جدیتر به مبارزه با ارزشهای جاری در جامعه مذهبی و سنتی ایرانی پرداخت و در اتاق فکر معاندان ایران و ایرانی جنگی تمامعیار در عرصه نرمافزاری را علیه جامعه ایران رقم زد؛ نبردی که در طول تمام این سالها نوک پیکان آن زن و خانواده را نشانه گرفته است.
گذر از تهدید سخت به تهدید نرم
انقلاب اسلامی حاصل انسجام اجتماعی بود؛ مردمی که از هر رنگ، نژاد و تفکری در کنار هم قرار گرفتند و علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند و هدفی والا و مشترک داشتند. پس از انقلاب هم آغاز جنگ تحمیلی و دشمنی مشترک نه فقط این انسجام اجتماعی را نشکست که خود عاملی برای تقویت اتحاد و انسجام جامعه در برابر دشمن بیرونی مشترک بود. اینجا بود که باید تدبیر دیگری را برای نفوذ در جامعه اسلامی ایران و شکستن اتحاد و انسجام ملی به کار میگرفتند.
پس جنگ نرم دشمن به شکلی جدیتر از گذشته کلید خورد؛ ماجرایی که با پدیده اینترنت و فضای مجازی و گسترش نفوذ آن در سطح کشور توانست جریانسازی عمیقی را در حوزه نفوذ و تهدید نرم رقم بزند. اوج این تهدیدات را هم در دورانهایی مانند فتنه ۱۳۸۸ و فتنه ۱۴۰۱ شاهد بودیم که در هر دو مورد با اسم رمز دو تن از دختران این سرزمین طرحی جدی برای براندازی کلید خورد، همچنانکه در مسئله حجاب و خطشکنی درباره بیحجابی ابتدا در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی کلید خورد تا این پدیده در سطح جامعه هم عادیسازی شود و افراد با شکستن خطوط قرمز ارزشی در فضای مجازی جسارت شکستن خطوط قرمز در فضای حقیقی را هم پیدا کنند.
بر همین اساس اشخاصی که رفتهرفته در فضای مجازی تصاویر بیحجاب خود را به اشتراک میگذاشتند، در فضای حقیقی هم به همین شکل و شمایل ظاهر میشوند تا یکی از جدیترین بخشهای تهدید نرمافزاری در حوزه حجاب و عفاف و ارزشها رخ دهد. حالا هم جستهگریخته با تولید و پخش کلیپهایی از زنان نیمهبرهنهای مواجهیم که با چنین ظاهری در سطح جامعه ظاهر میشدند و به شکلی سازمانیافته از این حرکت کلیپهایی تهیه و پخش میکنند آن هم در شرایطی که حتی در لائیکترین کشورهای دنیا هم قوانینی برای پوشش وجود دارد و به کسی اجازه داده نمیشود با چنین وضعیتی در سطح جامعه حاضر شود. با وجود این تجربههای قبلی در این زمینه موجب شده است به شکلی حسابشدهتر عمل کنیم، هرچند شاید لازم باشد در دفاع نرمافزاری در برابر این تهدیدها هوشیارتر باشیم.