وفاداری جامعه کارگری به نظام و انقلاب
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، الناز رحمت نژاد: تا داخل حسینیه شدم نفسِ عمیقی کشیدم و گفتم:" هووووف، بالاخره گیت های بازرسی تموم شد! مخصوصا گیتِ آخر!"
به خاطر ساعتِ سه موتوره ای که دستم بود چند دقیقه ای منتظر شدم تا دوستان بررسی کنند و داخل حسینیه بشوم.
فکر اینکه قبول نکنند با ساعت بروم داخل حسینیه و راهی ام کنند تا ساعت را تحویل امانت داری بدهم اذیتم می کرد! آخَر تا می رفتم امانت داری و بر میگشتم، دوباره باید گیت های بازررسی را رَد می کردم و خُب تا می رسیدم داخل حسینیه جا پُر شُده بود و باید صف های اول نه صف های آخر می نشستم!
شانس با من یار بود و پس از بررسی ساعتم گفتند:" می تونی بری داخل حسینیه، خوش اومدی"
خانمی که لباسِ سُرمه ای رنگِ کار تنش بود از راه رسید، داخل حسینیه شد و گفت:" خسته شدیما، بالاخره گیت ها تموم شد و رسیدیم."
چشمکی به خانم زدم:" هر که طاووس خواهد، جُور هندوستان کِشَد، بالاخره دیدن ولی امر مسلمین جهان این سختی ها رو داره دیگه! این همه گیت بازرسی به خاطر امنیت و حفاظت جونِ همه مون هست، پس به خاطر دیدن آقا به جان بخریمش."
خانم دستی به شانه ام زد و لبخندی به لبش:" بله. جُورِ هندوستان می کشیم. ما برای آقا جون می دیم،" و رفت نشست.
سَرِ پا ایستاده بودم، نمی دانم چرا! دوست داشتم همه چیز را با تمامِ جزئیاتش برانداز کنم و در حافظه ام بسپارم! دیوارها و ستون های آجر نما حسینیه، جایگاهِ سخنرانیِ آقا، آیه قرآنِ وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى که پشتِ جایگاه سخنرانی آقا نصب شده بود، نوشته های #ما_کارگر_ایرانیم و عکسِ حاج قاسمی که در دستِ کارگران بود و حتی چهره مشتاق و منتظر تَک تَکِ کارگران!
همچنان داشتم همه چیز را رصد می کردم که دختری یک دسته سَربَندِ سفید رنگِ #کارگر_ایرانیم داد دستم:" می شه اینا رو بین خواهران پخش کنید ببندن سرشون؟"
سربندها را گرفتم و حالا یکی یکی به خواهران می دادم تا ببندند. خواهران برای یکدیگر سر بند می بستند و از هم می پرسیدند:" رویِ سربند چی نوشته؟" و پاسخ دریافت می کردند:" ما کارگر ایرانیم" و سَراسرِ حسینیه پُر بود از این زمزمه. صحنه بَستن سربندها حتما خیلی جالب بود که سوژه چند عکاس شد و عکس گرفتند. همه سربندها بین خواهران توزیع شد و یک سربندِ باقی مانده در دستم را سَرَم نه دورِ مُچَم بستم! به نظرم آمد وقتی دستم را بالا بیاورم، مُشت گِره کنم و شعار بدهم جِلوه قشنگی داشته باشد.
دو آقا یکی میکروفن و آن یکی دوربین به دست مشغولِ گرفتنِ مصاحبه بودند. خوب و دقیق به مصاحبه ها گوش می کردم. اینجاهایَش جالب بود:" از اینکه کارگر ایران هستیم پشیمون نیستیم. کارگری شغلِ بَدی نیست. از مسئولین می خوام حواسشون به حقوقِ کارگران باشه."
کارگرِ خانمی که از کرمان آمده بود، چَشم هایش پُر از اشک شده بود. دهانش با میکروفن بود و چَشم هایَش به دوربین نبود! به جایگاهِ سخنرانی آقا بود:" من راضی ام. از زندگی ساده کارگریم راضی ام. همینکه قسمت شده بیام آقا رو ببینم راضی ام. می دونم آقا بیاد و ببینمش گریهم می گیره" و اشک هایش ریخت رویِ گونه هایَش . . .
بدونِ اینکه بدانَم نفرِ بعدی مصاحبه منم! میکروفون جلو دهانم قرار گرفت و دوربین رو به رویَم:" کارگر کجا هستید؟"
خنده ای کردم:" کارگرِ انقلابَم. در راه حفظ ارزش های نظام و انقلاب اسلامی کارگری بیش نیستم"، تعجب مصاحبه گر را که دیدم، ادامه دادم:" بعد از کارگریِ انقلاب، من خبرنگارم. خوشحالم که توفیق شد امروز جهتِ انعکاسِ دیدارِ آقا با کارگران و نوشتن گزارش در این جمع حضور داشته باشم. تو اغتشاشات اخیر دشمن خیلی سعی کرد قشر زحمتکش کارگر رو ناامید کنه و بین این قشر و مسئولین فاصله بندازه، اما خداروشکر کارگرهای ما فریبِ دشمن رو نخوردن و می بینید که چه قدر مشتاقانه منتظر تشریف فرمایی آقا هستن تا بارِ دیگر با آرمان های نظام و انقلاب تجدید میثاق کنن".
مردی پشت تریبون آمد: ان شاء الله هر چه زودتر به امامت ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنه ای در مسجد الاقصی نماز بخوانیم صلوات. صدایِ صلوات بالارفت و مرد شروع کرد شعر خوانی از امام زمان(عج)، بعدش بازارِ شعارهای حماسیِ " این همه کارگر آمده، به عشق رهبر آمده، ای رهبر آزاده، آماده ایم آماده، ابوالفضل علمدار خامنه ای نگهدار" و ... داغ بود و همه منتظرِ تشریف مایی آقا بودند.
پنجمین یا ششمین ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم بود که آقا وارد شدند. حالا زن و مرد با اشک هایی که رویِ صورتشان جاری بود می گفتند: صل علی محمد، یاور مهدی آمد.
جایی در صفوفِ اول پیدا کردم و نشستم. حسابی ذوق زده بودم از اینکه چه قدر قشنگ و واضح آقا را دارم می بینم!
خانم پشتِ سری ام گفت:" آقا رو می بینی؟ سَری تکان دادم: بله، آقا قَشنگ تو زاویه دیدَمه"
قاری آیاتی از قرآن را که آیه وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى، همان آیه نصب شده در جایگاه سخنران رهبری بود، قرائت کرد.
پیش از سخنرانی آقا، صولت مرتضوی وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی به ارائه گزارش عملکرد و کار این وزارت خانه در زمینه ایجاد اشتغال، آموزش و مهارتافزایی کارگران، توسعه بخش تعاونی، افزایش حمایت از مددجویان، گسترش تأمین اجتماعی و حمایتهای بیمهای پرداختند که آقا با اشاره به سوابق خوب آقای مرتضوی در مسئولیتهای قبلی و ضرورت پیگیری برنامههای اعلام شده، گفتند: باید در اعلام هرگونه آمار بهخصوص در موارد مهمی همچون اشتغال، مسکن و بیمه دقت کامل کرد تا برخلاف برخی دولتهای قبلی، همه آمارهای ارائه شده دقیق و بدون مسامحه و سهلانگاری باشد.
بعد از بیان گزارش وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی مقام معظم رهبری با بیان اینکه هدف از دیدار سالانه با کارگران برجسته شدن ارزش کارگر در جامعه است، بیانات خود را آغاز کردند: کار به علت تأمین کردن همه نیازها و لوازم زندگی مردم و کشور، در واقع حیات جامعه است اما اگر کارگر نباشد، از کار و آثار آن و پیشرفت و شکوفایی کشور خبری نیست بنابراین ارزش کارگر، ارزش حیات جامعه و زندگی مردم است.
آقا با استناد به آیه وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى، که هم در جایگاه سخنرانی نصب شده بود هم قبل از شروعِ سخنرانی قاری آن را قرائت کرد، به تبیین رابطه مستقیم در آمد و کار پرداختند و ادامه دادند: از نگاه اسلام، درآمد باید ناشی از سعی و کار و تلاش باشد؛ بنابراین پولها و ثروتهای بادآورده، واسطهگری، سوداگری، دلالبازی، رشوه، ویژهخواری به علت ارتباط با فلان شخص و رباخواری، مخالف منطق قرآنی و دستور پروردگار است.
معظم له، نداشتن جرأت مبارزه با مفسد داخلی را موجب سلب شجاعت مبارزه با زورگوییهای دشمن خارجی دانستند و افزودند: اگر مسئولی به عنوان مثال، جرأت مقابله با سوءاستفادهکنندگان از تجارت یا اعتبارات بانکی را نداشته باشد و با بدهکاران عمده بانکی مقابله نکند، در مقابل خواستههای دولت زورگویی مثل آمریکا هم جرأت مقابله نخواهد داشت. بعد از این بیانِ آقا صدایِ تکبیر حاضرین بلند شد.
رهبر انقلاب تعریف زبانی از کارگران را خوب اما ناکافی دانستند و به مسئولان و کارآفرینان و سرمایهگذاران تاکید کردند: ارتقاء زندگی کارگر و اطمینان خاطرش به امنیت شغلی و چرخیدن راحت چرخ زندگی، باعث افزایش کیفیت کار و محصول میشود بنابراین، هر تلاشی برای ارتقاء زندگی کارگران، در واقع سرمایهگذاری برای سود بیشتر است.
حضرت آیتالله خامنهای تولید را ستون فقرات کشور و کارگران را ستون فقرات تولید برشمردند و گفتند: بخش مهمی از شعار امسال یعنی رشد تولید، به جامعه کارگری مربوط میشود و کارگران برای انجام وظایف در این زمینه باید با دلگرمی و اطمینان خاطر پای کار بیایند.
ایشان بالا بردن تواناییهای کارگران را وظیفه خواندند و با اشاره به روایتی که «ظلم به کارگر را موجب نابودی همه اعمال خیر و حرام شدن بوی بهشت میداند»، گفتند: ظلم به کارگر فقط دستمزد ندادن نیست بلکه اقدام نکردن در زمینه بیمه، بهداشت، آموزش، ابتکار، مهارتافزایی، سلامت خانوادگی و امنیت شغلی نیز ظلم به کارگران است.
مقام معظم رهبری با اشاره به ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری که هر یک پرچم افتخار در دست کارگران هستند و وفاداری کارگران به انقلاب و نظام، خاطرنشان کردند: مهمترین نشانه وفاداری جامعه کارگری به نظام، رفتار هوشمندانه آنها در این چند دهه یعنی ناکام گذاشتن تلاشهای گروهکها در اوایل انقلاب برای زمینگیر کردن نظام از طریق به تعطیلی کشاندن کارگاهها و همچنین ایستادگی هوشمندانه در مقابل تبلیغات انبوه بدخواهان خارجی برای قرار دادن جامعه کارگری در مقابل نظام است. خوشبختانه در همه قضایای اعتراضی، جامعه کارگری با مرزبندی و اعلام مرزبندی با دشمن و تأکید بر همراهی و رفاقت با نظام نگذاشته است بدخواهان از اعتراض و تجمع سوء استفاده کنند.
ایشان هوشیاری و تأثیرناپذیری کارگران از تحریکات بیگانگان را «جهاد بزرگ جامعه کارگری» خواندند و تأکید کردند: تا امروز نتوانستند و بعد از این نیز به حول و قوه الهی نخواهند توانست جامعه کارگری را در مقابل نظام قرار دهند. باز هم بعد از این بیانِ آقا صدایِ تکبیر حاضرین بلند شد.
رهبر انقلاب در عین حال برخی اعتراضها در محیط کارگری از جمله اعتراض به تأخیر در پرداخت حقوقها و یا واگذاریهای غلط و فاسد را بجا دانستند و گفتند: این اعتراضها در واقع کمک به دولت و نظام و آگاه کردن آنها است و در این موارد نیز هر جا دستگاههای مسئول مانند قوه قضائیه وارد شدند، دیدند که حق با کارگران است.
حضرت آقا جوانان را سرمایه های کشور خواندند و تاکید کردند: ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده اما بیکار یا دارای مشاغل نامربوط و همچنین جوانانی را که اساساً به دنبال تحصیل و اشتغال نیستند، ضروری است و صاحبنظران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید برای جلوگیری از معطل ماندن این سرمایهها به دولت کمک فکری کنند.
صحبت های آقا به پایان رسید، حاضرین بلند شدند تا با شعار "اباالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار" آقا را راهی کنند.
رویِ نوکِ انگشتانِ پایَم ایستاده بودم و رفتنِ آقا را تماشا می کردم که زیر لب گفتم: شیرینیِ صدایَت، بصیرتِ بی نظیرِ کلامَت، گرمیِ لحنَت، حرف حرفِ جای گرفته در سُخنَت را مؤمنم ! و شهادت میدهم به رهبریَت آقا . . .
انتهای پیام/ ر