به گزارش خبرگزاری بسیج، استان ایلام یکی از استانهایی بود که در ۸ سال دفاع مقدس 3 هزار شهید و سردار را تقدیم نظام پاک جهموری اسلامی کرده و مردمان همیشه در صحنه این استان با رشادت و دلاوری وجبی از خاک وطن خود را به دشمن ندادهاند، در این مدت از عمر با برکت جمهوری اسلامی دشمن با تمام توان سعی داشته تا بتواند این نظام را از پای دراورد غافل از اینکه مردم این دیار لحظهای از امام راحل و شهدا جدا نخواهند شد.
شهید مهدی درویشی نیز از مردم همین دیار بود که مظلومانه توسط دشمنان کور دل با زبان روزه به شهادت رسید.
زندگینامه شهید مهدی درویشی سال 1356 مصادف با شب نیمه شعبان در شهر ایلام متولد شد. شهید مهدی از همان کوچکی به حضور در مساجد، پایگاهها و بسیج علاقه داشت و فعالیت و وقت خود را بیشتر به این حوزه میپرداخت.
سر به زیر و در عین حال زیرک هم بود، به کارهای فرهنگی علاقه خاصی نشان میداد و قرآن را با صوتی بسیار زیبا تلاوت می کرد. مهدی بعد از دوران کودکی و نوجوانی پا به دانشگاه گذاشت و در رشته برق و الکترونیک مشغول به تحصیل شد و در دوران دانشجویی نیز به عضویت بسیج دانشجویی درآمد.
وی همزمان با تحصیل در فروشگاه مذهبی فرهنگی کمک میکرد و به پوسترهای مخصوص شهدا که تعداد زیادی هم بودند دقت فراوانی میکرد و حتی تعدادی از پوسترها را در آرشیو خانه نگه میداشت.
پای ثابت مزار شهدای گمنام بود
پدر بزرگوار شهید مهدی درویشی در ارتباط با زندگی فرزند شهیدش در این خصوص در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس گفت: سالها قبل که قرار بود پیکر تعدادی از شهدای گمنام را در بهشت رضای شهر ایلام دفن کنند، شمار زیادی از مردم در مراسم تشییع شرکت کردند.
وی افزود: پسرم مهدی علاقه خاصی به شهیدان داشت و بیشتر اوقات به مزار شهدا گمنام بهشت رضای ایلام میرفت.
وی ادامه داد: هرگاه مراسم دعا و نیایش کنار قبور شهدا برگزار میشد، مهدی هم آنجا بود، آنقدر به این مکان خو گرفته بود و این رابطه به حدی بود که مهدی تا مدتی از کسب و کار و زندگی روزانه دست کشیده بود.
وی افزود: پسرم همیشه خود را در محضر خدا و شهدا میدید، از دنیای مجازی آدمها حرفی نمیزد، آسمانی شده بود و آسمانی حرف میزد.
30 بهمن ماه شهید در تکاپوی تهیه کفن بود...
پدر شهید درویشی بیان کرد: یک روز پسرم پیش دوستانش گفته بود یکی از شهدای گمنام ایشان را به سعادت و فوز بزرگی بشارت داده است به همین خاطر درست در سی ام بهمن ماه بود که پسرم در تکاپوی تهیه کفن بود.
به دنبال تابوتی بود که با پرچم خوشرنگ ایران آراسته باشد. مصاحبه با خواهر شهید فرشته درویشی خواهر شهید مهدی درویشی در ارتباط با زندگی برادرش گفت: مهدی تمیز و منظم و دائمالوضو بود؛ در طول هر هفته معمولاً دوشنبه و چهارشنبه روزه میگرفت. شب شهادتش هم تازه افطار کرده بود.
وی افزود: به سیرۀ شهدا بسیار اهمیت میداد و همیشه در این کار تفحص و پژوهش میکرد. در مغازه عکس خودش را کنار عکس سایر شهدا گذاشته بود بعضی از بچهها در عکسها دقت میکردند و به مهدی میگفتند: چرا عکست را کنار سایر شهدا گذاشتی؟ او در جوابشان میگفت: دعا کن صاحب این عکس هم شهید شود. هر روز عصر نیم ساعت از پدرم اجازه میگرفت و به گلزار شهدا پیش 14 شهید گمنام در بهشت رضا ایلام میرفت و با آنان درد دل میکرد.
شغل شهید، فروش محصولات فرهنگی بود
وی گفت : مهدی مغازه داشت و دوست داشت وسایل مذهبی بفروشد همان هم شد؛ مهدی با مردم و مشتریها خیلی مهربان و خوشبرخورد بود اهل امر به معروف و نهی از منکر بود و این فریضه برایش جایگاه خاصی داشت.
فرشته درویشی بیان کرد: داخل و اطراف مغازه همیشه با زبان خوش مردم را امر به معروف میکرد و این کار باعث محبوبیت او در بین سایرین شده بود به حجاب و حیا خیلی اهمیت میداد به پدر و مادرم خیلی احترام میگذاشت. با تمام اقشار رفاقت داشت حتی اشخاصی که نابهنجار بودند چون که او قصد هدایت آنها را داشت با آنها دوست میشد.
فرشته درویشی در پایان مصاحبه افزود: سرانجام شب سی ام بهمن سال ۷۹ زمانیکه تعدادی از منافقین برای خرابکاری در کشور از مرز مهران وارد ایلام شده بودند، مهدی در کوچه محل زندگیمان با آنها روبرو و دست به یقه میشود ودر نهایت توسط منافقین با سه گلوله به بدنش به درجه رفیع شهادت نائل میشود.
تکریم و معرفی شهدا کمترین کار در جهت سپاس و قدرانی از آنان در برابر رشادت دلاوریشان است. شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم.