با نگاهی به برنامههای توسعه قبلی میتوان دریافت در خوشبینانهترین حالت ۳۰ درصد اهداف حوزه زن و خانواده تحقق یافته است. بخشهای مهمی از برنامههای توسعه گذشته هنوز اجرایی نشده است و حتی بخشهای اجرایینشده از برنامه اول توسعه را نیز مشاهده میکنیم. برخی از این موارد هم به دلیل اهمیت آن در برنامههای توسعه مختلف تکرار شدهاند، اما این تکرار هم برای حل و فصل مسائل و چالشهای مرتبط با آن کفایت نکرده و هنوز هم در این موارد با مشکل مواجه هستیم. موضوعاتی از قبیل زنان سرپرست خانوار که همچنان به عنوان یکی از موضوعات پرچالش و مناقشهبرانگیز در حوزه زنان و خانواده مطرح است و سروسامان مناسبی پیدا نکرده است، اما ببینیم وضعیت زنان و خانواده در شش برنامه توسعه به چه صورت بوده است.
اهمیت زنان و خانواده در توسعه کشور
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی و محور هر جامعه و زنان به عنوان نیمه تأثیرگذار و تأثیرپذیر جامعه از فرایند توسعه تأثیر میپذیرند. برنامههای توسعه از این جهت اهمیت مییابد که میتواند به بهبود مناسبات و کارکرد نهاد خانواده کمک کند و آسیبهای پیش روی این نهاد و همچنین نیمهاثرگذار جامعه یعنی زنان را کاهش دهد و آسیبپذیری آنان را کمتر کند. در برابر این فقدان توجه به آثار سیاستگذاری در حوزههای اقتصادی و اجتماعی بر نهاد خانواده چالشبرانگیز است، به همین خاطر اسناد بالادستی بر اهمیت نهاد خانواده و ضرورت تحکیم و تعالی آن تأکید دارند. همچنین گفتمان انقلاب اسلامی در خصوص نقش زن و ضرورت ایجاد زمینههای ارتقای شخصیتی و احیای حقوق مادی و معنوی وی و پرهیز از نگاه ابزاری به زنان تأکید ویژه دارد. مقام معظم رهبری نیز همواره بر اولویت و اهمیت حوزه زنان و خانواده تأکید داشتهاند، بنابراین توجه به نهاد خانواده در حوزه زن و خانواده به عنوان اولویتهای سیاستی در برنامههای توسعه باید مدنظر قرار بگیرد. توجه به زنان و نهاد خانواده، نقش بسیار پررنگی در کاهش آسیبهای اجتماعی، چون طلاق، کودکان کار و فساد اخلاقی و مسائلی از این است دارد، به همین دلیل زنان و خانواده به عنوان یک حوزه استراتژیک و راهبردی در نظام گفتمانی جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود. از سوی دیگر باید توجه داشت مسائل زنان و خانواده در هم تنیده است و نمیتوان آنها را به صورت مجزا بررسی کرد. از مهمترین شاخصهایی که سیاست زن و خانواده را در آن میتوان بررسی کرد، برنامههای پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. از سوی دیگر با توجه به اینکه در حال حاضر در آستانه تدوین و نهاییشدن برنامه هفتم توسعه هستیم، بررسی و آسیبشناسی برنامههای گذشته به منظور اصلاح و بهبود فرایند کارشناسی تدوین برنامه هفتم بسیار اهمیت دارد.
میزان تحقق برنامههای توسعه در حوزه زنان
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس مقایسه برنامههای توسعه در حوزه زنان و خانواده با استفاده از شاخصهای کمّی نشان میدهد هر چه پیشتر آمدهایم، تعداد احکام صریح افزایش یافته است، به نحوی که کمترین احکام مرتبط در برنامه اول توسعه (با هشت مورد فراوانی) و بیشترین احکام در برنامه ششم توسعه (با ۳۰ مورد فراوانی) تحقق یافته است، اگرچه نوساناتی به لحاظ تعداد دیده میشود.
از منظر محتوایی نیز برخی موضوعات، چون «حمایت از خانواده»، «حمایت از زنان سرپرست خانوار» و «ورزش و اوقات فراغت زنان و دختران» تقریباً در تمامی برنامهها عنوان شده است. در مقابل برخی از موضوعات، تنها در یک یا دو برنامه تکرار شده که از جمله این موارد میتوان به موضوعاتی، چون «گسترش فرهنگ و حجاب، فرزندآوری، اصلاح ساختار تشکیلاتی حوزه زنان و خانواده» اشاره کرد. این امر نشان میدهد در اهمیت برخی از مضامین اجماع وجود دارد و در مقابل در برخی موضوعات دیگر بیشتر رویکرد سیاسی دولتها یا مجالس در پرداختن به آن مسئله مؤثر بوده است.
از سوی دیگر موضوعاتی همچون آموزش دختران و اشتغال زنان در برنامه ششم توسعه به عنوان آخرین برنامه در حال اجرا، با وجود مورد توجه قرار گرفتن در عمده برنامههای توسعه گذشته همچنان حل نشده باقی مانده و در برنامه ششم نیز هیچ اشارهای به آنها نشده است.
با بررسی مسئله زنان و خانواده در شش برنامه توسعه متوجه میشویم رویکرد مواجهه با مسائل این حوزه در طول برنامههای توسعه به واسطه تغییر رویکرد دولتها، تغییرات اجتماعی، فرهنگی و نوع مسئلهشناسی و مطالعات، تغییرات قابل توجهی داشته است. این تنوع در مسئلهشناسی و همچنین رویکرد مواجهه، منجر به نادیده گرفتن برخی از مسائل این حوزه یا برخورد سلیقهای با آن شده است.
چالشهای برنامههای توسعه در حوزه زنان و خانواده
کاربرد واژگان مبهم و سیال، عدمشفافیت در رویکرد و اقدامها، روشن نبودن سازوکار تولیگری و نحوه همکاری دستگاهها، نادیده گرفتن برخی گروهها و اقشار آسیبپذیر یا موضوعات، کلینگری و تکلیف به تدوین برنامههای جامع، پراکندگی احکام و مواد مرتبط با حوزه زنان و خانواده، عدمتوجه به چندبعدیبودن مسائل زنان و خانواده، فقدان اجماع گفتمانی در حوزه زنان و خانواده و نسبت این دو مفهوم با یکدیگر از جمله چالشهایی است که تقریباً در تمامی برنامهها در حوزه زنان و خانواده قابل رؤیت است.
به بیان دیگر در حوزه سیاست زن متأسفانه چشمانداز دقیق، متقن و تعریفشدهای شکل نگرفته و این مسئله سبب شده هر دولتی بر اساس اهداف و شعارهای خود به حوزه زنان بپردازد و بعد از گذشت شش برنامه توسعه، همچنان مسائل حوزه زنان حل نشده باقی بماند.
در حوزه سیاست خانواده نیز به رغم پرداختن به این موضوع در تمامی برنامههای توسعه به نظر میرسد اقدام مشخص و عملیاتی چندانی مورد توجه نبوده و بیشتر به احکام کلی پرداخته شده است. استفاده از واژگانی، چون تحکیم نهاد خانواده بدون اشاره به اهداف، اقدام و دستگاه مشخص جهت پیشبرد این مسئله منجر به عدمتدوین برنامههای مؤثر در این حوزه جهت کاهش طلاق و افزایش ازدواج شده است، به نحوی که شاخصهای مهم این حوزه، چون میانگین سن ازدواج، تعداد طلاق و میزان فرزندآوری در طول سالهای اجرای برنامه تغییر مثبتی نداشته و عملاً با کاهش ازدواج یا افزایش طلاق روبهرو بودهایم. علاوه بر این در مواردی شاخصهای تعیینشده شاخص غیرواقعیگرایانه و آرمانی بدون توجه به عناصر تأثیرگذار بر مسئله منابع و ظرفیتهای کشور بوده است. در مجموع طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، برنامههای توسعه در حوزه زنان و خانواده فاقد مبانی نظری منسجم و پیوسته بوده و بیشتر برگرفته از رویکرد دولتهای مستقر و دیدگاه مدیران بخشی سیاسی- اجرایی و برنامهریز بوده است و عملاً به صورت یک خط پیوستار ارتقایابنده و تکمیلشونده و همافزا تدوین شدهاند.
بایدها و نبایدهای حوزه زنان و خانواده در برنامه هفتم توسعه
در تدوین برنامه هفتم توسعه در حوزه زنان و خانواده باید علاوه بر توجه به تعاریف و احکام دقیق ذیل هر بند و عبارت، شاخصهای دقیق و عملیاتی هم طراحی شود. همچنین با مشخص کردن اولویتها، عدم یکسویهنگری، روشن ساختن رویکردها در هر مسئله، شفافیت در تعیین متولیان، پرهیز از کاربرد احکام کلی و ضرورت روشن کردن اقدامها در این حوزه مورد توجه قرار گیرد. با توجه به آسیبشناسی محتوایی برنامههای اول تا ششم توسعه در حوزه زنان و خانواده در این گزارش، ضروری است پیش از تدوین برنامه هفتم توسعه در خصوص مبانی نظری حاکم بر سیاست زن و خانواده و چشمانداز و راهبردهای آن، مواردی از قبیل چشمانداز و راهبرد، شاخصها و راهکارهای عملیاتی در حوزه زنان و خانواده روشن شده و مورد اجماع گفتمانی قرار گیرد.
روشن کردن چشمانداز و راهبرد، شاخصها و راهکارهای عملیاتی در حوزههایی همچون ازدواج، طلاق، فرزندآوری، فرزندپروری و روابط زوجین از جمله ضروریاتی است که باید در برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرد.
علاوه بر این اگر دستیابی به الگوی سوم زن هدف ماست، باید اجماع و تعیین چشمانداز و راهبرد، شاخصها و راهکارهای عملیاتی در این حوزه داشته باشیم و به طور دقیق روشن کنیم الگوی سوم زن در حوزه اشتغال، حقوق و اوقات فراغت چه ویژگیها و شاخصهایی دارد. بحث آموزش به ویژه دختران بازمانده از تحصیل و محتوای متناسب با تفاوتهای جنسیتی متناسب با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم از ضرورتهایی است که باید در برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار بگیرد.
تعیین شاخصهای عملیاتی و مشخص کردن دستگاه اصلی و نحوه تعاملات سایر دستگاهها از جمله موضوعاتی است که در برنامه هفتم توسعه باید مورد تأکید قرار بگیرد. توجه به اقشار و گروههای مختلف اجتماعی و مسائل نوپدید در حوزه زنان و خانواده از جمله زنان روستایی و عشایر، تعاونیهای زنان، سالمندی، تجرد قطعی زنان، مادران شاغل اوقات فراغت دختران و اوقات فراغت کودکان از دیگر موضوعاتی است که باید در قانون هفتم مورد توجه قرار بگیرد.
آرمانگرایی و ارائه شاخصهای غیرواقع بینانه در حوزه زنان و خانواده هم موجب میشود نه فقط نتوانیم به اهداف تعیینشده دست یابیم بلکه از موضوعات و چالشهای واقعی حوزه زنان و خانواده دور شویم.
در نهایت باید توجه داشت حوزه زنان و خانواده، حوزهای چندبعدی و فرابخشی است و باید از نگاه تکبعدی در ارائه راهکار برای این حوزه پرهیز کرد.
نظر کارشناس
لزوم سیاستگذاری نظام آماری زنان برای برنامهریزی دقیق
در مسئله زنان و خانواده در سطح سیاستگذاری و فرایند برنامه هفتم از دو منظر باید به آن پرداخت که مواردی مربوط به حوزه زنان و خانواده و نقش محوری آن و نگاه جنسیتی و خانوادهمحوری است که در همه برنامهها و گروهها باید به آن توجه شود. در راستای اهداف برنامهریزیشده در برنامه هفتم توسعه، مسئله آسیبزدایی در بخش مشاوره و یکپارچهسازی در سطح سیاستگذاری برای صیانت از تحکیم خانواده و کاهش نرخ طلاق از سوی این معاونت دنبال میشود. در برنامه ششم توسعه قرار بود تا ۲۰درصد کاهش طلاق را داشته باشیم، در حالی که در پایان برنامه ششم، ۸درصد افزایش طلاق داریم، بنابراین مسئله آسیبزدایی یکی از برنامهها و اهداف معاونت زنان ریاست جمهوری است. به این منظور باید بتوانیم الگوی مناسبی برای زنان در سطح داخلی و نیز معرفی آن در سطح بینالمللی داشته باشیم و این یکی از کاستیهایی است که با آن مواجه هستیم. ما باید نظام آماری زنان را سیاستگذاری کنیم تا برنامهریزی و مبنای دقیقی از وضعیت زنان داشته باشیم. در مسئله عدالتمحوری کار چندانی روی آن انجام نشده و جلسات مختلفی داشتهایم تا شاخصها به عدالتمحوری بپردازد و به این مسائل باید در برنامه هفتم پرداخته شود. در موضوع زنان با مرکز ملی آمار هماهنگ هستیم تا مسائل زنان و خانواده را با دقت پیگیری کنیم. چهره و تصویر زن ایرانی در سطح بینالملل صدمه دیده و نیاز به کار جدی و وسیع دارد.
انسیه خزعلی
معاون زنان و خانواده رئیسجمهور
فقدان گفتمان و شکاف بین برنامهریزی و اجرا در حوزه زن و خانواده
بر اساس بررسی دیوان محاسبات متأسفانه از برنامه ششم حدود ۳۰درصد تا سال ۹۹ محقق شده است و در مورد احکام حوزه زنان و خانواده نیز اذعان میکنیم پیشرفتهایی که باید حاصل میشد، بنا بر دلایلی محقق نشده است.
شکاف بین حوزه برنامهریزی و اجرا و عدمگفتوگوی لازم به این امر منتهی شده چراکه لازم است قبل از تصویب این برنامهها، گفتگوهای کارشناسی صورت گیرد. همچنین باید در دستگاههای اجرایی بتوانیم بدنه کارشناسی را هم در خصوص احکام مربوط به حوزه زنان و خانواده فعال کنیم تا در نهایت خروجی این باشد که احکامی مصوب شود که هم مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی باشد، هم قابلیت اجرایی داشته باشد و ما نیز در هر موقعیتی که هستیم به دنبال ارتقای حوزه زنان و خانواده باشیم. باید توجه داشت گاه در تدوین برنامه توسعه یا اتخاذ تصمیمگیریهای کلان جدال گفتمانی وجود دارد و در نهایت برنامهریزیها در این شرایط قابلیت اجرا ندارند.
یکی از مسائل مهم در این حوزه نفس تازه، نگاه تحولی و پیشران بودن و سند تحول دولت است که به عنوان یک اصل باید در روند تدوین برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرد، ضمن اینکه به این نکته نیز توجه شود که زنان مسئله نیستند بلکه میتوانند پیشران در حل مسائل اجتماعی باشند. اگر به راهبردهای مؤثر و سیاستگذاریهای خلاق توجه نداشته باشیم، برنامه هفتم توسعه مسیر سایر برنامهها را طی میکند.
فاطمه قاسمپور
رئیس فراکسیون زنان مجلس