۰۵ / مرداد / ۱۴۰۴ - 27 July 2025
17:45
کد خبر : 9363288
۱۳:۳۱

۱۴۰۰/۰۵/۱۷

مردی که روز خبرنگار به نام اوست

شهید «محمود صارمی» خبرنگار با غیرت و وظیفه شناس لرستانی بود که گروه تروریستی طالبان در هفدهم مرداد سال ۱۳۷۷ وی را به شهادت رساند.
«محمود صارمی» سال ۱۳۴۷ در روستای «چهاربره» شهرستان «بروجرد» متولد شد. از آن جایی که خانواده‌اش به کار کشاورزی مشغول بودند و پدر خانواده گاه و بی‌گاه برای یافتن کار راهی کشور «کویت» می‌شد، لازم بود کودکان از همان سال‌های نخستین زندگی دوشادوش خانواده مشغول به کار شوند و «محمود» هم از این قاعده مستثنی نبود. دوره ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و برای ادامه تحصیل روانه شهر «بروجرد» و در منزل خواهرش ساکن شد، پس از طی کردن دوره راهنمایی در مدرسه «شهید باهنر»، برای گذراندن دوره متوسطه در دبیرستان «حضرت رسول‌الله (ص)» در رشته علوم انسانی نام‌نویسی کرد و در سال ۱۳۶۶ موفق به اخذ دیپلم شد. خبرنگاری از لرستان‏ که روز خبرنگار به نام اوست

این شهید بزرگوار در سال ۱۳۷۵ به عنوان مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در «مزارشریف» انتخاب و در ۲۶ دی‌ماه همان سال به عنوان مسئول نمایندگی خبرگزاری راهی «کابل» شد یعنی زمانی که این کشور درگیر جنگ‌های داخلی بود و به‌خوبی می‌دانست در این سرزمین آشوب زده خطر به اسارت درآمدن و حتی شهادت وجود دارد، اما بر حسب وظیفه و رسالت و تکلیف، این راه را انتخاب کرد.

این بار دست جنایت‌کاران تاریخ از آستین گروه تروریستی «طالبان» درآمد و با حمله به سرکنسولگری ایران در شهر «مزارشریف» هشت نفر از کارکنان سرکنسولگری و «محمودصارمی» که رفته بود تا فریاد مظلومیت مردم بی‌گناه «افغانستان» را به گوش جهانیان برساند و راوی ددمنشی یزیدیان زمان باشد، به شهادت رساندند. خبرنگاری از لرستان‏ که روز خبرنگار به نام اوست

تا مدت‌ها از سرنوشت این ۹ نفر گزارشی منتشر نشد، تا اینکه پیکر‌های آنان در یک گور جمعی در خرابه‌های پشت کنسولگری به دست آمد. پیکر آنان ۲۲ شهریور ۱۳۷۷ به تهران منتقل شد و به خاک سپرده شد.

روایت مادر از آخرین دیدارش با شهید صارمی

مادر شهید صارمی در خاطرات خود به آخرین دیدار با فرزندش اشاره کرده و می‌گوید:

انگار این خداحافظی با همه خداحافظی‌های قبلی فرق می‌کرد، حس و حال عجیبی سراپایم را فرا گرفته بود و محمود را تا دم در حیاط بدرقه کردم و مدام او را می‌بوسیدم و نگاهش می‌کردم، نمی‌دانستم این آخرین دیدار من و محمود است. خبرنگاری لرستانی که روز خبرنگار به نام اوست



مادر از دلتنگی هایش برای محمود اینگونه می‌گوید: هر وقت دلتنگ محمود می‌شوم یک دل سیر به قاب عکسش نگاه می‌کنم و او را می‌بوسم و هر وقت می‌خواهم با محمود درد دل کنم بر سر مزارش می‌روم و کلی درد دل می‌کنم.

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید