به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، معاونت بررسی و گفتمانسازی سازمان بسیج اساتید کشور در یادداشتی تحلیلی به رفتار انتخاباتی محمود احمدی نژاد پرداخته است.
در متن این یادداشت آمده است:
انتخابات 1400 برندگان و بازندگان بزرگی داشت. بزرگترین پیروز انتخابات هسته سخت نظام بود که ثابت کرد حتی بر خلاف فضای سنگین روانی حاکم بر جامعه و نگاه های تند و سنگین طیفی از مردم، پای صندوق های رای حاضر شده و توانستند با انداختن حدود 9 میلیون رای، فرضیه هیچ کس نخواهد آمد باطل کرد. طرفداران نظام در این انتخابات همچنین نشان دادند امکان بسیج حدود 50 درصد از جامعه را دارند.
با تلاش هسته سخت نظام ملت ایران موفق شد بر موج تحریم های سیاسی – روانی غرب برای تحریم انتخابات فائق آمده ثابت کرد تحریم های اقتصادی آمریکا و غرب بر مردم ایران اثر نکرده است. بدون تردید آثار این ایستادگی ملت بر ادامه گفتگوهای وین را شاهد خواهیم بود.
لذا بزرگترین بازنده انتخابات تفکر تحریم در غرب بود که گمان می کرد با فشارهای اقتصادی توانسته حمایت ملت ایران از نظام را کاهش داده و همانطور که در چند انتخابات گذشته با حمایت از یکی از نامزدهای متمایل به خود، او را از صندوق های رای دربیاورد، اکنون قادر است از ملت ایران بخواهد که با صندوق های رای قهر کرده و مشروعیت نظام را زیر سوال ببرنند.
بازنده بزرگ دیگر این انتخابات «ابرجریان لییرال – سکولاری» بود که ایده دین حداقلی را تحت عنوان پروتستانیزم اسلامی در کشور دنبال می کند. نماینده های فکری و سیاسی این جریان را می توان در طیف های گسترده ای از اصلاحات مشاهده کرد که اصلاح طلب پیشتاز می نامند و ملت ایران از آنها با عنوان فتنه و سبز یاد می کند. اصلاح طلبان هر چند سیاست اصلی شان تحریم بود اما برای نجات از شکست مفتضحانه در آخرین روزها دست به تلاش هایی نیز زدند اما چیزی جز همان افتضاح عایدشان نشد و متوجه وزن خویش در کشور شدند. البته ممکن است بخواهند موضوع رد صلاحیت ها را مطرح کنند اما خودشان از شوراها و فضای جامعه متوجه شدند که لطف بزرگتر را شورای نگهبان به آنها کرد که نگذاشت این افتضاح را با نیروهای اصلی خود دریافت کنند.
انتخابات خرداد 1400 یک بازنده بزرگ دیگر هم داشت و آن احمدی نژاد بود که با برداشت های غلط خویش گمان می کرد اگر از مردم بخواهد تا پای صندوق های رای حاضر نشوند، این اتفاق خواهد افتاد. در حالیکه در خوشبینانه ترین حالت، وزن این فرقه را می توان در بخشی از آراء باطله جستجو کرد.
آنچه احمدی نژاد را به این باور غلط رسانده بود، یکی توهمات شخصی و روحیه خود بزرگ بینی اش بود و دوم اطرافیان چاپلوس و تملق گویان حلقه اولش و سوم مردمی که در سفرهای او به نقاط دوردست به استقبالش می آمدند. اما آنچه احمدی نژاد از درک آن عاجز ماند این بود که وقتی مردم به استقبالش می آمدند شعارشان «صلی علی محمد(ص) یاور رهبر آمد» بود و او با نادانی تمام به حساب خود گذاشته و چنین تصور می کرد که مردم او را بر نظام ترجیح خواهند داد.
با حضور مردم در پای صندوق های رای، وزن و پایگاه خالص احمدی نژادی ها مشخص شد که شاید یک چهارم آرای باطله باشد. اگرچه احمدی نژاد و حلقه اول او ممکن است همچنان در سایه جهالت و لجاجت نخواهند وزن واقعی خود را دیده و مشاهده کنند اما برای افکار عمومی و برخی از عوام که همچنان او را محبوب توده ها می دانند روشن شد و تاریخ مصرف احمدی نژادی که خود را تنها منجی کشور تعریف می کرد، به پایان رسیده است. چراکه مردم ایران در آینده نزدیک متوجه خواهند شد که فرضیه انحصار نجات کشور بدست احمدی نژاد ادعایی بیش نبوده و این تفکر انقلابی و مدیریت جهادی است که می تواند مشکلات مردم و کشور را حل کند.
از این رو به نظر می رسد به چند دلیل زمان برای برخورد با احمدی نژاد فرارسیده است:
شاید بسیاری تصور کنند که احمدی نژاد تا دور دوم ریاست جمهوری خویش دارای انحرافی نبوده است درحالیکه او دوقطبی سازی با نظام و رهبری را از همان ابتدای دولت نهم نشان داد و نمی خواست ذیل رهبری نظام معرفی شود. سند این ادعا دستور وی برای ورود زنان به ورزشگاه ها می باشد که در سال 85 صادر کرد و برای توجیه رفتار خویش نزد علما، این دستور را در راستای مطالبه رهبری عنوان کرد و این دروغ بزرگ را به مقام معظم رهبری نسبت داد. همین نگاه وی او را به این جمع بندی رساند که تعداد آراء اش در دور دوم به دلیل قرار گرفتن در چارچوب نظام و رهبری کاهش یافته و برای خودش 30 میلیون رای قائل بود.
در چنین شرایطی چند راهکار فراروی نظام قرار دارد:
الف) ادامه رویه گذشته و تحمل وی از سوی نظام که البته با بایکوت خبری از سوی نشریات داخلی همراه می باشد.
ب) اخراج از مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون هر گونه اقدام جانبی دیگر که به نظر می رسد هیچ ثمری جز افراطی تر کردن وی نخواهد داشت.
ج) توسل به راهکارهای امنیتی مانند حصر خانگی و... نظیر برخوردی که با امثال منتظری، موسوی و کروبی شد. به نظر می رسد وی این گونه اقدامات را بهترین سرنوشت برای خود می داند تا هم بهانه لازم برای اقدامات و مواضع تندتر پیدا کند و هم با تداوم دوقطبی سازی با نظام، تصویری قهرمان گونه از خود بسازد.
د) فراخوان وی به دادگاه جهت پاسخ به اعمال مجرمانه ای چون متهم سازی نظام، طرح دعوی خصوصی از کسانی که به آنها اتهام زده، توضیح پیرامون مسائل مربوط به پرونده های بقایی و مشایی، تشویش اذهان عمومی با ادعای ترورش و نسبت تلویحی آن به نظام با عنوان ساختن کسانی که برایش مراسم خواهند گرفت.
به نظر می رسد محاکمه احمدی نژاد و پاسخگو سازی وی در یک دادگاه علنی و یا غیرعلنی پیامدهای مثبت زیادی خواهد داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
انتهای پیام/