نگاهی به یک نهرشهری، به عنوان مرز نابرابری اجتماعی در محله دیزج سیاوش ارومیه
به گزارش خبرگزاری بسیج از ارومیه، نابرابری اجتماعی پدیدهای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسانها و توسعه سازمان فضایی شهرها تأثیر میگذارد، رشد سریع جمعیت، مقدمه رشد و توسعه گسترده شهری را فراهم آورده، این امر موجب کمبود امکانات و زیرساختها شده است و به تبع آن بی عدالتی در نحوه توزیع، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت و جداگزینی طبقاتی محلات شهر گذاشته است.
معمولاً در بسیاری از شهرهای جهان این جداگزینی توسط عوامل طبیعی از قبیل یک رود، نهرشهری، تپه و ... یا عوامل کالبدی و انسان ساخت نظیر بزرگراه، راه آهن و ... صورت میگیرد، که از این عوامل به عنوان مرزهای نابرابری اجتماعی در محلات و مناطق شهری نام برده میشود.
از مرزهای نابرابری اجتماعی در شهرها میتوان به عنوان مرزهای بیعدالتی در توسعه و برخورداری از خدمات شهری نیز نام برد، زیرا حرکت و رسیدن به عدالت، زمانی محقق خواهد شد که تخصیص و توزیع خدمات و امکانات میان واحدهای اجتماعی و فضایی شهرها مطابق نیازهای جمعیتی و اصل مساوات و برابری جغرافیایی صورت گیرد.
یکی از ویژگیهای اصلی مرزهای نابرابری اجتماعی در شهرها و محلات شهری وجود تضاد در مفهوم بسیاری از واژههای اجتماعی میباشد، به گونهای که هرچقدر به این مرزها نزدیک میشویم و دو واحد فضایی با دو سطح و طبقه متفاوت اجتماعی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، تضاد در واژهها آشکارتر میگردد. ارومیه مرکز اداری - سیاسی استان آذربایجان غربی دهمین شهر پرجمعیت ایران میباشد، رشد شتابان جمعیت شهری شهرهای بزرگ به طور اخص ارومیه ناشی از مهاجرت شدید میباشد که موجب شکلگیری فضای لجام گسیخته و بدون برنامه شده است. نابرابری مناطق شهر ارومیه در برخورداری از شاخصهای توسعه پایدار و عدم تعادل فضایی موجبات دوری شهر از شاخصهای توسعه پایدار شهری شده است.
یکی از این مناطق و یا بهتر عنوان کنیم، محلات شهری، محله دیزج سیاوش ارومیه میباشد، این محله که دارای یک هسته روستایی است، امروزه یکی از محلات با سابقه هویت غنی شهر ارومیه میباشد.
امروزه با گسترش و توسعه شهر ارومیه ساختار روستایی خود را از دست داده و به یک محله شهری تبدیل گردیده است، وقتی این محله را با محلات مجاور خود در شهر بررسی میکنیم، متوجه یک اختلاف فاحش در عدالت اجتماعی میشویم، که این نابرابری اجتماعی توسط یک مرز طبیعی (یک نهر شهری) ایجاد شده است، نهری که برخی از اهالی محله آن را با نام «آجی چای» میشناسند، از منشعبات رودخانه شهر چای ارومیه میباشد. این نهر در گذشته علاوه بر مصارف شخصی اهالی نقش اصلی در آبیاری باغات و اراضی کشاورزی روستا دیزج سیاوش را داشته و یک از عناصر هویت بخش روستا بوده است، ولی امروزه این نهر شهری باعث جداگزینی این محله با محله پیرامونی خود یعنی محله دانشکده ارومیه، که یکی از محلات برخوردار و اعیان نشین میباشد، شده است.
در بررسیهای میدانی از این محله میتوان به وضوح مشاهده کرد که دسترسی به خدمات شهری و عدالت اجتماعی در دو سوی این نهرشهری در تضاد شدید از هم میباشد، از موارد تضاد در دو سوی این مرز میتوان به مواردی همچون قیمت زمین، ریزدانگی قطعات، عرض معابر شهری، دسترسی به حمل و نقل عمومی، میزان اجاره بها و عدم تمایل به روابط اجتماعی بین دو محله اشاره نمود.
حتی گاهی برای جلوگیری از این ارتباط برخی از راههای نفوذ موجود بین دو محله که از روی این مرز عبور میکند توسط اهالی دانشکده با موانع فیزیکی از قبیل دیوار کشی، ایحاد اختلاف ارتفاع و بتن پلاک بسته شده است، و محله دانشکده هیچ تمایلی به ایجاد ارتباط با محله دیزج سیاوش ندارد. در این بین عدم توجه مدیریت شهری به این نابرابری اجتماعی و گاهی برخی فشارهای سیاسی برای عدم ارتباط بین این دو محله با یکدیگر، گاهی مرز بیعدالتی در بین این دو محله خواسته یا ناخواسته توسط مدیریت شهری تقویت شده است.
مدیریت شهری میتواند با برخی از پروژههای محرک توسعه و ایجاد یک ارتباط نظاممند بین محله دیزج سیاوش و محلات پیرامونی محله دیزج سیاوش را از این تبعیض عدالتی رهایی بخشیده و به یک محله برخوردار و توسعه یافته تبدیل کند. یکی از این پروژههای محرک توسعه میتواند ایجاد محورهای پویا جهت ارتباط این محله با سایر محلات پیرامونی باشد که متأسفانه با گذشت چندین دهه مدیریت شهری تمایلی به برچیدن این مرز نابرابری اجتماعی در این محله ندارد.
انتهای پیام