در محفل روایتگری شهید جهادگر حاج احمد خوشقدم بررسی شد،
نقش آفرینی بی بدیل سنگرسازان بی سنگر شاهرود در دوران دفاع مقدس+ تصاویر
در محفل روایتگری شهید جهادگر حاج احمد خوشقدم نقش آفرینی بی بدیل سنگرسازان بی سنگر شاهرود در دوران دفاع مقدس در قالب گردان امام حسین (ع) بررسی شد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، محفل هفتگی روایتگری شهدای شاهرود این هفته در منزل شهید جهادگر حاج احمد خوشقدم در محله شهرک ولیعصر (عج) با حضور یادگاران و ایثارگران دوران دفاع مقدس و نسل جوان انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این محفل شهدایی که فرزندان و همسر شهید بزرگوار نیز حضور داشتند، روایت این شهید جهادگر و همچنین سختیها و رشادتهای جهادگران شهرستان شاهرود در دوران دفاع مقدس در قالب گردان مهندسی رزمی امام حسین (ع) زیر مجموعه قرارگاه مهندسی حمزه سیدالشهدا استان سمنان روایت شد که ۴۱ شهید از این گردان از شهرستان شاهرود تقدیم انقلاب اسلامی شد.
ابوالقاسم خوشقدم فرزند شهید جهادگر حاج احمد خوشقدم اولین راوی این محفل شهدایی بود که به پدر شهیدش پرداخت و اظهار کرد: شهید متولد ۱۳۱۴ دامغان است که مادرش در تولد فرزند بعد از شهید در سن ۱۸ سالگی از دنیا میرود و به روایتی شهیده محسوب میشود و در سال ۱۳۶۱ حج واجب شهید مشرف شده و در سال ۱۳۶۵ به فیض شهادت نائل میشود.
فرزند شهید با بیان اینکه شهید هشت فرزند دارد گفت: پنج پسر و سه دختر از شهید به یادگار مانده و همسر شهید زحمات بسیار کشیدند و زمان شهادت بچهها کوچک بودند و همسر شهید زحمات بسیار کشیدند و ما مدیون مادرمان هستیم.
وی با بیان اینکه شهید در سال ۱۳۳۵ از دامغان به گنبد هجرت و در سال ۱۳۴۵ به عنوان متصدی نجاری راه آهن شاهرود استخدام شد و در کارش استاد بود افزود: منبر مسجد راه آهن شاهرود را در سال ۱۳۴۵ ساخته به یادگار گذاشت و دستگاه خراطی را به ابتکار خودش در راه آهن ساخت.
خوشقدم با بیان اینکه قبل از انقلاب نماینده مجله مکتب اسلام و توزیع کننده آن در شاهرود بود گفت: این شهید کمک به نیازمندان میکرد و در کارهایش توکل به خدا داشت و ائمه اطهار (ع) همیشه مد نظر و رفتار و عملش بود.
وی با بیان خاطرهای از توکل شهید به خدا و ائمه اطهار (ع) بیان کرد: فرزندم در خانه به زمان خورد و وقتی رفتیم بیمارستان راه آهن گفتند فوت کرده، اما ما فرزندم را گرفتیم و در بین راه تا بیمارستان امداد، پدرم با ذکر یا حضرت ابوالفضل (ع) معجزه شد و فرزندم زنده گردید.
فرزند شهید خوشقدم با بیان اینکه تنها شهید بازنشسته کشور به گفته استاندار سابق سمنان شهید حاج احمد خوشقدم است گفت: برای کارهای خیر سر از پا نمیشناخت و مسافرین را کمک میکرد و هنگام شهادت شهید بوجار در گنبد در کنارش بود.
وی ادامه داد: در اوایل تشکیل جهاد افتخاری به جهاد رفت و کمک میکرد با ماشین خودش و تاکید داشت جبهه برود و به وظیفه خود عمل کرد.
فرزند شهید با اشاره به خاطرهای از شهید که در گنبد کار چوب میکرد گفت: شهید تعریف میکرد که از تهران الوار جنگلی خریدیم و چک دو ماهه دادیم و متاسفانه به کسادی کار خوردیم و هفت تا کارگر داشتم و کارگران را جواب نکردم و گفتم چوبها را بریدند تا آماده کار شود و کارگران فهمیدند چک دارم و گفتند طوری میخواهی چکها را پاس کنید که گفتم خدا بزرگ هست و رسید به یک روز قبل از موعده چکها که غروب شد ماشین اداره دارایی گنبد آمد و سفارش ساخت دربهای این اداره را داد و یک چک معادل چک فردا که داشتم داد و بدون واسطه کار انجام شد و وقتی توکل خدا باشد کارها درست میشود و سریع ساختیم و اشاره کرد به آیه ۳ سوره طلاق که از جایی که گمان نمیبردیم روزی میدهیم و این نمونه بارز توکل شهید بود.
وی با بیان اینکه پدرم خوش برخورد بود و مردم را خدمت رسانی میکرد و بعد از شهادتش نامههای مختلف که وسایل برده در جبهه موجود است و بدون وجه و فی سبیل الله کار میکرد و در کارهای خیر پیشقدم و تمام فعالیت هایش هم در گمنامی بود و هم به همین خاطر همه خواهر و برادرها نام فرزندانمان را نام پدرمان گذاشتیم.
احمد محمدی همرزم شهید نیز در این محفل روایتگری با اشاره به گردان مهندسی رزمی امام حسین (ع) جهادسازندگی شاهرود و فعالیتهای آن گفت: با تشکیل قرارگاه رمضان که برون مرزی بود، راهبرد جنگ به شمالغرب رفت چرا که برای شکستن بن بست جنگ در جبهه جنوب بود.
وی افزود: اوایل سال ۱۳۶۵ اشنویه رفتیم برای جاده سازی بعد از دو ماه به نتیجه رسیدیم که ده کیلومتر جلوتر از خط مقدم کار شروع شود و نیمههای تیرماه بود که منطقهای که جلوتر از خط مقدم بود، یک گروهان از قرارگاه رمضان که افغانی یا کُرد و یا شیعیان عراق و دانشجویانی بودند که از مشهد و ترک زبان و جوان بودند آنجا مستقر شدند و ما جاده را پیش میبردیم و در آن منطقه ۵۰۰ میلیمتر بارش داشتیم در سال و این اندازه بارش اندازه کل بارش در کشوری، چون آرژانتین است و در بلندترین قله منطقه ۱۰ متر برف مینشست و بالای ۲۰۰ متر برف در ارتفاعات روی هم بود و شبها در بارش کار میکردیم و کرم شب تاب در منطقه فراوان بود و البته منافقین نیز تردد داشتند.
وی با روایت شهادت شهید حاج احمد خوشقدم گفت: همیشه برای نماز صبح باید صدایش میکردیم و، اما تنها روزی که خودش بدون صدا کردن بیدار شد آن روز بود و بعد از اقامه نماز تیراندازی شروع و درگیری شدید شد که برگشتم دیدم شهید خوشقدم روی شکمش را گرفته بود و ترکش خورده بود و به او گفتم بیا بریم به سمت بالای ارتفاعات و منافقین و کملهها آمدند و ما داخل دره و آنها بالای یال بودیم و من رفتم بالا و شهید دنبال من میآمد و آنها او را نمیزدند و به من میزدند و یک آرپی جی زدند و من افتادم پایینتر از شهید خوشقدم و نارنجک زدیم و تیربار میزدند و بچههای مشهد بودند و هر دو با هم ایستاده بودیم و به سمت تیربار رفتیم که آن را زدند و با شهید خوشقدم فرار میکردیم که افتادیم روی درختچههای گَوَن و غلتان غلتان پایین رفتیم و منافقین هم تیراندازی میکردند از چهار صبح تا هشت صبح فقط میدویدیم و دشمن هم آتش میریخت.
محمدی افزود: ناگهان شهید خوشقدم را روی یال دیدم که از روی سینه اش دود بلندی برخاسته و افتاد و کمتر از یک دقیقه منافقین آمدند بالای سرش و تیر خلاصی زدند به او و آنجا یاد آن موقعی افتادم که شهید را اول بار در محوز دیدم و
از او پرسیدم چقدر ماموریت داری؟ جواب داد ۱۰ روز و هشت روز از عمرم باقی نیست و ترجیح دادم جلو باشم و ما خندیدم که اینجا جبهه نیست و جنگ نیست که شهید بشی.
وی با بیان اینکه گردان جهاد سازندگی شهرستان شاهرود ۴۱ شهید تقدیم کرده است افزود: در آن درگیری از ۶۸ نیروی حاضر در منطقه، ۴۲ شهید، ۱۸ اسیر و بقیه زخمی شدند و این شهدا در منطقه حدود ۳۰۰ متری شربت شهادت نوشیدند که اکثرا جوان بودند.
حاج محمد علی عجمی همرزم شهید و جانشین مهندسی رزمی گردان امام حسین (ع) جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس نیز در این محفل شهدایی با روایتی از قرارگاه حمزه سیدالشهداء در شمال غرب که توسط جهادسازندگی استان سمنان تشکیل شد گفت: سه گردان این قرارگاه داشت که گردان امام حسین (ع) از شاهرود مستقر در مهاباد و گردان ولیعصر (عج) از سمنان و گرمسار مستقر در سردشت و گردان رسول اکرم (ص) از در مریوان مستقر شدند.
وی ادامه داد: ماموریت ما در مهاباد پشتیبانی از رزمندگان در مقابله با منافقین بود و جاده و پایگاه میزدیم و برف روبی در زمستان داشتیم و خاکریز و سنگر در منطقه مهاباد ایجاد میکردیم و با شهید بروجردی و کاوه و تیپ شهدا همکاری میکردیم و غنائم هم از منافقین و دموکرات میگرفتیم و حتی در جبهه جنوب هم در عملیاتها شرکت میکردیم مثل عملیات خیبر در جزایر مجنون شرکت کردیم و با غنیمت دشمن کار کردیم در جزایر مجنون و جاده سازی در جزیره مجنون سخت بود و یازده و نیم کیلومتر از سمت ایران و ۲/۵ کیلومتر سمت عراق جاده ساختیم و بزرگراه سیدالشهدا را در جزایر مجنون به طول ۱۴/۵ کیلومتر برای تثبیت این جزایر ایجاد کردیم.
عجمی اضافه کرد: در عملیات کربلای پنج نیز شرکت کردیم و در اروند دشمن را با صداهای مختلف گول میزدیم و محل تیراندازیهای آنان را منحرف میکردیم تا خاکریز و جاده ایجاد کنیم و شهید هم زیاد دادیم و در والفجر هشت هم حضور داشتیم و فاو شمال دریاچه نمک بودیم که جاده بزنیم برای رزمندگان که باتلاق را پر کنیم و ماموریت ما ایجاد جاده و دژ و سایتهای موشکی بود و عملیات بدر هم حضور داشتیم و با روشن کردن فانوس جاده خندق را زدیم.
وی افزود: در شمالغرب ماموریت یافتیم اشنویه برویم که با بچههای سپاه و لشکر بدر و حزب الدعوه اسلامی همکاری کنیم و جاده ایجاد کنیم چرا که با قاطر میرفتند و گردان قاطر داشتند که عملیات میکردند.
جانشین گردان مهندسی رزمی امام حسین (ع) در دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: در منطقه پایگاهی زدیم و منطقه عملیاتی قادر چپ ما بود و رفتیم راست سمت دشت حیات به سمت عراق که ارتفاعاتی بلند بود و در گلیگادر مستقر شدیم و دستگاهها را روی ارتفاع میبردیم و از بالا به پایین کار میکردیم و یک روز از شاهرود آمدند بازدید حاج آقای طاهری و تاشی و مظفری و پرسیدند سخت است و چطوری گفتیم با توکل و حتی محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی و حتی بارزانی به ما سر میزدند و برای پیشرفت کار از سه نقطه گلیگادر، پل شهدا و سمت ترکیه کار کردیم؛ منطقه سختی بود و انفجار میکردیم و جاده را ایجاد کردیم.
وی ادامه داد: یک روز شهید خوشقدم آمد که میخواهم بروم جلو که گفتم جاده سخت است و امکانات را با قاطر میبردیم و حتی قاطر هم گاهی خود را پرت میکرد پایین و گفت: ۱۰ روز آمدم و میخواهم بروم آخرین نقطه و شهید را داخل رودخانه بردم و به احمد محمدی تحولیش دادم که برود دستگاهها را تحویل بگیرد و یک هفته نشد که خبر شهادتش را آوردند.
عجمی با بیان اینکه در آن عملیات یکسری دستگاهها را آتش زدند و شهید دادیم به سمت میله مرزی رفتیم و برفهای شدیدی میآمد و برف روی برف تا زمستان بود و باد و برف شدید و کولاک و بهمن داشت و از میله مرزی هم داخل خاک عراق ۲۵ کیلومتر جاده زدیم از داخل ایران و ۳۵ کیلوتر در داخل خاک عراق تا دشت حیات وصل میشد که قطعنامه پذیرفته شد که برگشتیم و جادهای مهم بود که تأسیسات نفتی را میزدند.
قاسمی هم محلهای و همسایه شهید نیز در این محفل با اشاره به اینکه شهید را در زیارت کربلا دیدم گفت: در سفر آخرم به کربلا در نجف بودیم که حاج آقا خوشقدم را دیدیم و صدایش کردم که رفتم پیش حاج آقای سیستانی و جریان رفیق شهیدم را گفتم که شهید شده است از جایش بلند شد و پیشانی مرا بوسید و گفت: چقدر رفیق بودی گفتم همسایه بودیم و این یعنی شهدا زنده اند.
حجتالاسلام والمسلمین عباس امینی امام جمعه شاهرود نیز در این محفل شهدایی گفت: بنا نیست حرف بزنیم و باید اینجا گوش دهیم، اما دیدن شهید مستند روایی دارد که جمعی بودن هر سال مکه میرفتند و یکسال یکی از رفقا رفت در خرابهای دید خانمی مرغ مُرده گرفته که بخورد گفتم حرام است و گفت: در حال اضطرار است و پولها را داد به این زن و گفت: حج نمیآیم و دوستانش رفتند حج و برگشتند که ما تو را دیدیم و چرا دروغ گفتی نیامدی و ما تو را دیدیم و رفتن محضر امام و ایشان فرمود: خداا ملائکهای را به شکل فرد در میآوردند و زیارت میکنند و آقای کوهستانی هم گفت: مستاجر یک پیرزن بودم و خواستیم برویم کربلا که این پیرزن هم گفت: مرا هم ببرید و من، چون وسعی نداشتم که او را ببرم پول را دادم به زن و نرفتم، اما رفقا وقتی بازگشتند گفتند ما تو را در همه جا دیدیم و شهدا با اخلاص اگر هر جا دیدید تعجب نکنید چرا که هستند.
در پایان این مراسم کلیپی از ۴۱ شهید جهادسازندگی شاهرود به نمایش درآمد و یاد و خاطره شهدای جهادسازندگی که سنگرسازان بی سنگر دفاع مقدس بودند گرامی داشته شد.