خبرهای داغ:
تازه‌مسلمان ژاپنی در دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود:

از تولیدات ملی خودتان حمایت کنید

اتسوکو (فاطمه) هوشینو تازه‌مسلمان اهل کشور ژاپن در مراسم هیات دانشجویی عشاق المهدی (عج) دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود از زندگینامه خود و جریان مسلمان شدنش در جمع دانشجویان سخن گفت.
کد خبر: ۸۹۶۱۲۳۶
|
۲۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، اتسوکو (فاطمه) هوشینو تازه‌مسلمان اهل کشور ژاپن در مراسم هیات دانشجویی عشاق المهدی (عج) دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود با معرفی خود و خانواده‌اش اظهار کرد: در ژاپن به دنیا آمدم و در یک خانواده بودائی بزرگ شده‌ام، عمویم در ژاپن کشیش و استاد انجیل است و یک خانواده از فامیل من بودائی هستند و در معبد زندگی می‌کنند و براثر این محیط که در آن بزرگ شده‌ام از بچگی به عالم معنوی علاقه داشتم یعنی همیشه ادیان مختلف را مقایسه می‌کردم و هدف و معنی زندگی انسان را در آن‌ها جستجو می‌کردم، بعد رفتم کلیسا و معبد بودائی با آدم‌های مختلفی حرف زدم، بحث کردم و کتاب‌های مختلفی هم خواندم تا جواب همه سؤال‌هایم را پیدا کنم، وقتی ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد آن موقع با اسلام آشنایی نداشتم. هرروز در مورد اسلام و اسامی مسلمانان صحبت می‌شد کنجکاو شدم که اسلام چه چیز دارد فقط در کتاب جغرافی راهنمایی نوشته بود که مسلمانان گوشت خوک نمی‌خورند، شراب نمی‌خورند و ...، اطلاعاتی که داشتم همین‌قدر بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: یادم هست که وقتی راهنمایی بودم اسلام را طوری معرفی می‌کردند که این دین خیلی وحشتناک و خطرناک و خیلی عقب‌افتاده است، مردم هم وحشتناک هستند، تروریست هستند. اما من می‌دیدم ازنظر جمعیت اسلام دین دوم دنیاست من باور نمی‌کردم که این‌همه آدم پیرو دین تروریسم باشند بنابراین از روی کنجکاوی شروع کردم به تحقیق و، چون منابع خوبی وجود نداشت من بیشتر به زبان انگلیسی این کار را انجام دادم بعد فهمیدم که این چیز‌هایی که رسانه‌ها می‌گویند درست نیست. مثلا رسانه‌ها نشان می‌دادند که زن مسلمان اصلا حقوق بشر ندارد. من تحقیق کردم و فهمیدم که این‌طور نیست. درست است که زن جای خودش را دارد و مرد جای خودش، ولی در اسلام حقوقشان تناسب دارد و به نظر من این منطقی‌تر بود از آزادی و تساوی بین زن و مرد که در کشور من و خیلی کشور‌ها نام برده می‌شود.
فاطمه اظهار کرد: من کم‌کم شروع کردم به خواندن ترجمه قرآن، بعد قرائت قرآن برای من خیلی جذاب بود بااینکه من اصلا زبان عربی نمی‌فهمیدم وقتی به قرآن گوش می‌کردم فکر می‌کردم در یک عالم دیگری هستم. حس من نیست خیلی از مسلمان‌ها این حس را دارند من کلیپ کوتاهی را دیدم چند سال پیش در یک کشور غربی به عابران می‌گفتند یک‌لحظه این را گوش می‌کنید؟ قرائت قرآن بود بعد مسیحی‌ها و همه گوش می‌کردند و می‌گفتند انگار من به یک عالم دیگری رفته‌ام و آدم بهتری شده‌ام. آن‌ها حتی اطلاع نداشتند که این قرآن است حتی گریه می‌کردند این‌قدر قرآن جذابیت دارد. بعد روزی از اول قرآن را گوش می‌کردم و ترجمه‌اش را می‌خواندم به سوره یس رسید مثل همیشه گوش می‌کردم و ترجمه‌اش را باز کردم چند آیه خواندم، یک‌دفعه فضای جلوی من خیلی روشن شد من نور را دیدم که آرامش‌بخش بود. دستم را کشید و گفت: بیا سمت من و بعد تصمیم گرفتم که همان لحظه مسلمان بشوم. البته عوض کردن دین آن‌قدر راحت نیست و اینکه من قبل از آن به‌اندازه کافی تحقیق کرده بودم.
وی گفت: من وقتی ۱۷ ساله بودم آمریکا رفتم و یکی دو ماهی آنجا بودم برای یادگرفتن زبان انگلیسی. قبل از آن تصور می‌کردم که امریکا یک کشور آزاد است و وقتی رفتم دیدم که این‌طور نیست. مثلا کلیسا‌های سفیدپوستان از سیاه‌پوستان جداست حتی محله زندگی هم جداست، ولی در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اتفاقا از تفاوت پوست به‌عنوان یکی از نشانه‌های خداوند در قرآن یاد می‌شود. با همین ایده تمام مشکلات جهان حل می‌شود، چون بر طبق همین موضوعات مردم همدیگر را می‌کشند. همین اتفاق معنوی من را به جلو برد که مسلمان بشوم. در آن موقع من فقط به خاطر قرآن مسلمان شدم. یعنی در مورد وضعیت مسلمانان دنیا مطلع نبودم، اما در ژاپن و در توکیو یک مرکز اسلامی بود که سفارتخانه عربستان آن را حمایت می‌کرد و کار‌های تبلیغی هم می‌کردند و ازآنجا ابتدا ۶ ماه سنی شدم تلفنی شهادتین گفتم و مسلمان شدم. آن موقع خیلی خوشحال شدم از اینکه من برادران و خواهران دینی خود را یافتم، ولی علتش را نمی‌دانستم. خیلی تنها بودم و پدر و مادرم را هم نداشتم در دین جدید. به همین خاطر به خودم گفتم که از این به بعد حضرت محمد (ص) پدر معنوی من است. آن موقع در مورد مادر معنوی فکر نمی‌کردم بعدا این حدیث را خواندم که حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) دو پدر دینی این امت هستند به همین دلیل اسم دختر پیامبر را برای خودم انتخاب کردم یعنی فاطمه. سال‌ها بعدازآن من حضرت معصومه (س) را زیارت کردم و آن موقع احساس کردم که مادرم را زیارت کرده‌ام و بدین ترتیب کمبود پدر و مادر در من رفع شد و به‌طور معنوی انگار در درونم پر شد.
وی با اشاره به اینکه بعضی به او میگویند شما راحت مسلمان شدید بیان کرد: اصلا راحت نبود، پدر و مادرم فکر می‌کردند که من دیوانه شده‌ام و مغزم شستشو شده است و فکر می‌کردند چطور من را برگردانند. یک روز من در اتاق خودم نماز می‌خواندم نمک آوردند و دور من گذاشتند. در ایران برای ضدعفونی هوا از اسپند استفاده می‌کنند و در ژاپن بجای اسپند از نمک طبیعی یعنی درواقع مادرم فکر می‌کرد که من جن‌زده شده‌ام و یا دارم کاری انجام می‌دهم که شیطان‌صفتی باشد.
هوشینو در مورد حجاب اسلامی خود گفت: بااینکه رعایت حجاب در کشور غیر اسلامی دشوار بود، ولی واقعا تجربه‌ای که آن موقع داشتم وقتی به آن فکر می‌کنم خیلی شیرین است و پایه زندگی که الآن دارم را ساخته است بعد سعی کردم خودم قرآن بخوانم الفبای قرآنی را یاد گرفته بودم بعد متوجه شدم در ترجمه ژاپنی قرآن اشتباهات زیادی وجود دارد برای مثال آیه ولایت (آیه ۵۵ سوره مائده) یعنی آیه‌ای که در آن حضرت علی (ع) در حالت رکوع انگشتر خودش را به فقیر می‌بخشد کلمه راکعون وجود دارد که در ترجمه سجده کننده آورده شده من عربی بلد نبودم، ولی چون نماز می‌خواندم می‌دانستم که رکوع چیست و سجده چیست سؤال کردم جواب دادند که این بر اساس تفسیر است و باید قبول کنید.
فاطمه گفت: حدیث غدیر و ثقلین را خواندم و بعد از طریق اینترنت دعایی را جستجو کردم و خواندم که از حضرت علی (ع) نقل‌شده بود و ایشان هم یکی از خلفا بود بعد دیدم متن دعا با بقیه خیلی تفاوت دارد و تصمیم گرفتم شیعه بشوم.
وی در مورد آشنایی خود با زبان فارسی اظهار کرد: من تقریبا ۷ سال پیش به ایران مهاجرت کردم و تقریبا یک سال است که ساکن قم هستم و درسم را شروع کرده‌ام. اول در تهران فقط با همسرم که ایرانی است انگلیسی صحبت می‌کردم تقریبا ۵ سال پیش به موسسه ادبیات فارسی دانشگاه تهران مراجعه کردم آنجا ۸ سال مشغول یادگیری فارسی بودم و در مورد آشنایی با همسرم هم باید بگویم که منبع اصلی سؤال و جواب‌های من فضای مجازی بود و به سایت‌های اسلامی مراجعه می‌کردم و در شهر من، من تنها مسلمان بودم به همین دلیل جایی نداشتم که سؤال کنم به همین خاطر سؤال‌هایم را به زبان انگلیسی در اینترنت می‌نوشتم و چند نفر جواب می‌دادند، که یکی از آن‌ها همسرم بود حدود ۶ سال به من جواب می‌داد، بعد خیلی دوست داشتم در یک کشور اسلامی و مخصوصا ایران زندگی کنم و تصمیم گرفتم به ایران مهاجرت کنم و با همسرم ازدواج کردم.
وی در مورد جمله‌ای که از او در رسانه‌ها برای تولید ملی پخش‌شده با نشان دادن تلفن همراه ایرانی خود به جمع گفت: الآن جنگ نظامی هم هست، ولی خب جنگ فرهنگی و اقتصادی هم هست که در زندگی ما رخنه کرده است. دشمنان اسلام طوری حمله می‌کنند که وضعیت اقتصاد ما بدتر بشود و ما ذلیل بشویم پس ما باید ایستادگی کنیم. وقتی ما مشکل‌داریم بجای اینکه جیب دشمنانمان را پر کنیم جیب دوستان خودمان را پر کنیم درست است که بعضی چیز‌ها در ایران تولید نمی‌شود، اما تا حد ممکن باید از اجناس ایرانی خریداری کنیم و باید بدانیم که ایجاد شغل بیشتر برای جوان‌ها به همین خرید‌ها و رفتار ما در خصوص اقتصاد مملکت ما برمی‌گردد.
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار