به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج،رمضان در جبهه ها در اوج گرمای تابستان آنهم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آنها در یک منطقه می ماندند و از مسوول یا فرمانده مربوطه مجوز می گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می شدند.
روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان کار فعالیت نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی ازجمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کمترین خللی ایجاد نمی شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه سال انجام گرفت.
هدف عملیات رمضان،تهدید بصره و فشار بر حکومت صدام
بعد از عملیات پیروزمند بیت المقدس هنوز بخش هایی از خاک ایران در تصرف عراق بود اما متمرکز کردن نیروها برای آزاد کردن آن زمین ها توجیه منطقی نداشت. از طرفی امام (ره) فرموده بودند جایی عملیات کنید که مردم عراق آسیبی نبینند. از این رو، ایرانیان اولین عملیات برون مرزی ایران را با چنین ملاحظاتی طراحی کردند.
هدف عملیات رمضان،تهدید بصره فشار بر حکومت صدام، تحریک مردم عراق و مجاب کردن سیاسی دنیا بود تا حقوق اولیه ایران را بپذیرند. فرماندهان ایرانی منطقه ای مثلثی در بیابان های شمال شهر استراتژیک بصره را برای عملیات انتخاب کرده بودند. بصره بعد از بغداد مهمترین شهر عراق بود و یک میلیون جمعیت داشت که شیعه بودند. اعتراض های مردم بصره به جنگ و صدام بعد از عملیات بیت المقدس این امیدواری را ایجاد کرده بود که با فشار به ارتش عراق، مردم بصره علیه حزب بعث شورش کنند.
بعد از عملیات بیت المقدس تمرکز عملیات های ایران روی بصره بود و عملیات رمضان هم با همین نگاه طراحی شد. 22 تیرماه سال 1361 عملیات رمضان با رمز «یا مهدی» آغاز شد.
عراقی ها هر چه نیروی زرهی و آتش داشتند روی کانال ماهی متمرکز کردند و نیروهای ایران از کانال عقب آمدند. گروهی از نیروهای قرارگاه قدس به میدان مین خوردند. عراقی ها در این عملیات متفاوت از عملیات های گذشته می جنگیدند و حجم آتششان چند برابر شده بود؛ لذا نیروهای ایرانی نتوانستند با هم دست دهند و عقب آمدند. عراقی ها پاتک کردند تا از مواضع اولیه نیز نیروها را عقب تر ببرند اما دفاع جانانه نیروهای قرارگاه فجر آنها را ناکام کرد و خسارت فراوانی به آنها وارد نمود.
مقاومت شدید عراقی ها، حجم آتش و پیچیدگی مواضع برای فرماندهان غیر منتظره بود. بنابراین طرح سه مرحله قبلی تغییر کرد. در مرحله دوم، نیروهای قرارگاه نصر به منطقه عملیاتی قرارگاه فتح فرستاده شدند. هدف مرحله دوم گسترش سر پلی بود که در مرحله اول تصرف کرده بودند. در فاصله دو روز بین مراحل اول و دوم، عراقی ها موانع و میدان های جدید مین و خاکریزهای فرعی در منطقه ایجاد کردند.
پس از عملیات رمضان، جنگ صحنه نبرد رودرروی انقلاب اسلامی با غرب و شرق شد
مرحله دوم عملیات با حجم شدید آتشبار دشمن و پیچیدگی موانع به هدف هایش نرسید ولی به جنگ افزارهای دو طرف خسارت های بسیاری وارد شد. تجهیزات و امکانات عراق به سرعت جایگزین شدند اما این اتفاق برای تجهیزات ما نیفتاد. در مرحله سوم، قرارگاه فتح باید تا نهر کتیبان پیشروی می کرد و قرارگاه فجر نیز باید مثلثی اول را می گرفت و خاکریزی را که در مرحله اول زده بودند امتداد می داد تا امنیت نیروهای فتح تأمین شود. پیچیدگی موانع نظامی عراق و آتش پر حجم آن از عوامل اصلی عدم موفقیت ایران بودند.
هدف مرحله چهارم گرفتن یک منطقه مناسب برای عملیات بعدی بود. خاکریزهای دو جداره زیر آتش شدید عراق زده شد. در حین عملیات ناگهان نیروها از قسمتی که انتظارش را نداشتند مورد هجوم تانک ها و نیروهای عراقی قرار گرفتند. عراقی ها از این شکاف نفوذ کرده و عملیات را خنثی نمودند.
عملیات رمضان که تمام شد همه فهمیدند جنگ وارد مرحله جدیدی شده است. انقلاب اسلامی ایران حرف های جهانی داشت و آنها آمده بودند تا انقلاب را نابود کنند اما قدرت انقلاب دامن گیرشان شده بود. پس از عملیات رمضان جنگ صحنه نبرد رودرروی انقلاب اسلامی با غرب و شرق شد.
شهید همت:ضرباتی که در عملیات رمضان به رژیم بعث وارد کردیم بی سابقه بود
سخنان شهید همت درباره عملیات رمضان: ضرباتی که ما در عملیات رمضان و در جبهه شرق بصره به دشمن زدیم از حیث گستردگی و شدت در طول جنگ بی سابقه بود. برای شما فقط یک مثال می زنم. در مرحله سوم این عملیات فقط طی یک شب تا صبح حداقل آماری که گرفتیم بالای 370 دستگاه تانک سپاه سوم ارتش عراق با آرپیجی زده شد و توسط همین بسیجی ها پاک منهدم شد.
سردار جهروتی زاده؛مسوول مهندسی رزمی و گردان تخریب در عملیات رمضان
جعفر جهروتي زاده از فرماندهان گردان تخريب لشگر27 محمدرسولالله(ص) است. وی با ارسال متن بخشی از خاطرات دوران دفاع مقدس به کوله بار،خاطرات عملیات رمضان را این گونه برایمان شرح می دهد:مرحله دوم عملیات رمضان که شد، ما نبودیم. یعنی تیپ در سوریه و لبنان بود. وقتی برگشتیم، شهید همت مسوولیت تیم را برعهده گرفت. من در مرحلة پنجم عملیات مسوولیت مهندسی رزمی را بر عهده داشتم و مسوولیت گردان تخریب هم به عهده من بود. ماموریت ما جوری بود که روز و شب باید کار میکردیم.گردان تخریب باید جلوی گردانهای عملکننده راه میافتاد و معبر باز میکرد و برای مهندسی هم باید 17کیلومتر خاکریز میزدیم تا کاری کنیم که دشمن از پهلو نتواند سمت ما بیاید و مجبور شود نیروها را دور بزند. روبهروی ما مثلثیها و کانال پرورش ماهی قرار داشت و سمت راست ما خالی بود.
وی ادامه می دهد:ما در این عملیات با حاج همت مشورت کردیم که بیاییم با وجود طولانی بودن خاکریز، شب قبل از عملیات یک مقدار از خاکریز را به سمت خاکریز دشمن بزنیم. این کار را شروع کردیم و همین باعث شد دشمن از عملیات ما مطلع شود. ولی چاره دیگری نداشتیم. این خاکریز باید بین خط ما و خط عراقیها زده میشد؛ یعنی میان مرز و کانال پرورش ماهی و مثلثیها. شب قبل از آن مقداری خاکریز زده بودیم و آن شب باید برای ادامه خاکریز قبلی، خاکریز عراقیها را رد میکردیم و میرفتیم سمت مثلثی سوم.
عراق تلاش زیادی کرد که به هدفمان در عملیات رمضان نرسیم
سردار جهروتی زاده می گوید: دشمن از عملیات ما کاملا مطلع بود و نمیخواست ما به مقصد خودمان برسیم. خاکریز عراق را که رد کردیم، من برای اولین بار در جبهه جنگ، دیدم که هواپیمای عراقی در شب میآمد و با ریختن منور تمام منطقه را مثل روز روشن میکرد. از آن طرف هم عراق آتش سنگینی میریخت و این آتش آنقدر زیاد بود که وقتی ما به پشت میدان مین رسیدیم، اصلا جرات تکان خوردن نداشتیم. باز همانجا بود که ما برای اولین بار دیدیم دشمن در آن عملیات از گلولههای آتشزا استفاده میکند؛ گلولههایی که وقتی به بچهها میخورد، بچهها آتش میگرفتند و میسوختند.
وی می افزاید:حالا رسیده بودیم به میدان مین. آتش دشمن به قدری زیاد بود که بچههای تیپ علی ابنابیطالب (ع) نتوانستند از میدان مین رد شوند و چیزی حدود 450 نفر از بچهها آنجا شهید شدند. دیگر از بچههای تخریب هم خبری نبود. همهشان یا شهید شده بودند یا مجروح. همه چیز آنجا حسابی به هم ریخته بود. من راه افتادم وسط میدان مین. چون هیچ کسی آنجا نبود. باید سیم تلهها را برای خنثی کردن مینها قطع میکردم، اما سیمچین همراهم نبود. مجبور شدم با دندان سیم تلهها را باز کنم و هر طور که شده مینها را خنثی کنم.
ماجرای غیرت جوان 16 ساله بسیجی که راننده لودر بود و سرانجام شهید شد
سردار جعفر جهروتی زاده در ادامه این خاطره اش می گوید:هوا دیگر داشت روشن میشد. ما یکدفعه دیدیم از پشت سر چند گلولة تانک به سمت خاکریز آمد. فهمیدیم که پشت سرمان نا امن است. آنجا حدود 30 لودر و بولدوزر داشتیم که دو تا از بولدوزرهایمان از بین رفته بود و یک لودرمان را هم زده بودند. راننده لودرها همه خسته بودند و دیگر توان کار کردن نداشتند. آنجا شهید «محسن حیاتپور» همراه تیپ بیسیم به کمک من آمد. من هم قطبنما را به دست او دادم و گفتم او به جای من جلوی بولدوزرها حرکت کند. خودم هم چند گونی کمپوت از ماشین تیپ بیسیم برداشتم و یکی یکی باز میکردم و به رانندههای بولدوزر میدادم تا بخورند و به کارشان ادامه بدهند.راننده ها خسته شده بودند.در میان همه آنها یک جوان 16، 17 ساله بسیجی که راننده لودر بود ایستاد و گفت من حاضرم خاکریز را ادامه بدهم. این در حالی بود که لودرها را چون زیاد بالا میآمدند عراقیها میزدند و باید قبل از لودر، بولدوزر منطقه را دپو میکرد . اما این جوان که اصفهانی هم بود مصرانه میخواست کار کند و سرسختی او غیرت بقیه رانندهها را هم تحریک کرد و همه بعد از او آماده شدند تا کار کنند. تا دو کیلومتر خاکریز دوجداره را ادامه دادیم که یکدفعه لودر نوجوان 16 ساله را زدند و او همانجا شهید شد.
وی در پایان می افزاید: در عملیات رمضان بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.
منبع:
کوله بار