۱۶ / خرداد / ۱۴۰۴ - 06 June 2025
11:57
کد خبر : 9692600
۲۱:۴۹

۱۴۰۴/۰۳/۱۴

امام خمینی و چایی برای محافظان

سال ۱۳۶۱ بود؛ محمد حسین صالحی‌تبار جوانی ۲۳ ساله با قلب پر از شوق، قدم به بیت امام گذاشت. از قوری چای روزانه تا نگاه‌های پر از مهر، خاطره‌ای که هنوز در دل زنده است...

به گزارش خبرگزاری بسیج استان خراسان رضوی، سال ۱۳۶۱ بود، که برای مأموریت خدمت به امام خمینی(ره) همراه با شهید نورالله قائمی راهی جماران شدیم. 

من فقط ۲۳ سال داشتم و شوق داشتم که به ندای امام لبیک بگویم. آن روزها در نیشابور زندگی می‌کردیم که به بیت جماران اعزام شدیم.

یادم می‌آید که در آن زمان اصلاً تلویزیونی نداشتم. فقط یک تلویزیون امانی گرفته بودیم و وقتی مردم به ملاقات امام می‌رفتند، در دل آرزو می‌کردم که من هم یک روزی افتخار ملاقات با روح‌الله را داشته باشم.

امام خمینی و چایی برای محافظان

یک قوری چای با دو استکان

دو ماه بعد، خوشبختانه خبری آمد که به مأموریت جدیدی اعزام می‌شویم. گرچه تازه از جبهه آمده و مجروح بودم، اما شور و شوقی عمیق در قلبم وجود داشت. 

وقتی به بیت امام رسیدیم، گویی که آسمان زیر پاهایمان بود. اولین بار که امام را از نزدیک دیدم، اشک شادی بر چهره‌ام جاری شد و عشق و ارادت‌ام به ایشان به اوج خود رسید.

خدمت ما در درب بزرگ حسینیه جماران بود. هر روز، دقیقاً در ساعت ۴ بعدازظهر، امام با یک قوری چای و دو استکان برای ما می‌آمدند.

امام خمینی و چایی برای محافظان

محبت عظیم امام خمینی(ره) به...

برای ما، دیدن محبت و ساده‌زیستی حضرت امام، گنجینه‌ای باارزش بود. از حاج احمد خمینی پرسیدیم که این چای‌خوری روزانه چه ارتباطی دارد.

حاج احمد توضیح داد که امام هر روز همین ساعت، ۲ قوری چای می‌کند یک قوری چای را برای نگهبان‌ها می‌آورد و قوری‌ دوم را با حاج خانم چای می‌نوشند. 

این رفتار کوچک، اما با معنا، تنها نشان‌دهنده محبت عظیم حضرت امام به ما نبود، بلکه نشانه‌ای از روابط انسانی و نزدیک ایشان با خانواده‌اش و همچنین نزدیک بودنشان به مردم بود.

امام خمینی و چایی برای محافظان

سلام مرا به مردم نیشابور برسانید

در روز آخر مأموریت، به حضوری امام رفتم و دست ایشان را بوسیدم. با سلامی از نیشابور، پیام اهالی آنجا را به ایشان رساندم. 

نگاهی مهربان و پر از محبت به من دادند که قلبم را به لبخند و شادی آکنده کرد. در آن لحظه عظمت روح امام را احساس کردم. امام فرمودند: شما هم در نیشابور سلام من را برسانید. 

این کلمات در دل ما ماند و نشان از عمق ارتباط ایشان با مردم داشت؛ محبت و غم‌های ایشان را می‌دیدیم، به ویژه زمانی که خانواده‌های شهدا به ملاقات می‌آمدند. درد و غم در چهره‌ امام خمینی(ره) به خوبی دیده می‌شد. برعکس هنگام پیروزی رزمندگان، چهره‌اش با بشاشیت روشن می‌شد.

امام خمینی و چایی برای محافظان

لحظاتی گهربار در بیت حضرت امام خمینی(ره)

ما در آن یک سال، به عنوان نگهبانان بیت امام، هر بار که چای از دستانش می‌گرفتیم، این لحظه‌ها را چون جواهری در دل نگه می‌داشتیم. 

یاد و خاطرات عشق و محبت امام هنوز هم در آغوش زمان زنده‌اند و در دل ما جا دارند. این روزها، نه تنها یادآور خدمت‌گزاری است، بلکه تجسمی از عشق و ارادت ما به امام و بیداری روحانی‌اش برای ملت!

✍️ فاطمه قاسمی


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید