فرهاد نظریان سامانی نوشت: خرمشهر، شهری که در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۶۱ با رشادتهای بینظیر رزمندگان اسلام و ارادهٔ پولادین ملت ایران از چنگال اشغالگران بعثی آزاد شد، نه تنها یک پیروزی نظامی، بلکه نمادی جاودان از "غیرت" و "ایراندوستی" نظام جمهوری اسلامی است. این واقعه، صحنهای تاریخی از اتحاد مردم، دولت، و نهادهای انقلابی را ترسیم کرد که چگونه در برابر تجاوز دشمن، یکپارچه ایستادند و خاک میهن را با خون خویش آبیاری نمودند. آزادسازی خرمشهر، روایتی فراتر از یک نبرد است؛ روایتی است از تثبیت حاکمیت ملی و پاسداری از تمامیت ارضی که در عمق انقلاب اسلامی ریشه دارد.
در سوی دیگر این تاریخ پرافتخار، سایهٔ سنگین خیانتی تاریخی آویخته است: جدایی بحرین از پیکرهٔ ایران در سال ۱۳۵۰ توسط حکومت پهلوی. اقدامی که نه تنها ضربهای جبرانناپذیر به جغرافیای سیاسی ایران زد، بلکه با افتخارنمایی حکومت وقت به این "سند ننگین"، زخمی عمیق بر پیکرهٔ هویت ملی ایرانیان باقی گذاشت. این تقابل دو رویداد، پرسشی بنیادین را پیش روی ما میگذارد: حکومتهایی که حریم ملی را میهنِ خود میدانند، چگونه رفتار میکنند؟
۱. خرمشهر: از اشغال تا آزادی؛ طلوع غیرت نظام اسلامی
اشغال خرمشهر توسط رژیم بعث عراق در مهر ۱۳۵۹، یکی از تلخترین صفحات تاریخ معاصر ایران بود. شهری که به دلیل موقعیت استراتژیکش، "خونینشهر" نام گرفت، به نمادی از مقاومت تبدیل شد. اما آنچه این رویداد را از سایر نبردها متمایز کرد، رویکرد نظام جمهوری اسلامی بود: اولویتِ بازپسگیری حاکمیت ملی بر هرگونه مصلحتاندیشی سیاسی.
- رهبری فرماندهی واحد: تاکید امام خمینی(ره) بر لزوم آزادسازی خرمشهر بدون اتکا به قدرتهای خارجی، خط بطلانی بر سیاستهای وابستگی دورهٔ پهلوی بود. ایشان در سخنرانی تاریخی خود فرمودند: "خرمشهر باید با دستان مردم ایران آزاد شود، حتی اگر سالها طول بکشد."
- مردم در صحنه: حضور داوطلبانهٔ هزاران جوان، زن، مرد، و حتی کودک در جبههها، نشان داد که "ملت" تنها یک واژهٔ انتزاعی نیست، بلکه نیروی محرکهٔ پیروزی است.
- دیپلماسی انقلابی: نظام اسلامی در اوج فشارهای بینالمللی، حاضر به مذاکره بر سر حاکمیت خرمشهر نشد. این رویکرد، در تضاد کامل با سازشهای تاریخی حکومتهای پیشین بود.
پیامد پیروزی: فتح خرمشهر نه تنها روحیهٔ ملی را تقویت کرد، بلکه به جهانیان اثبات نمود که ایرانِ پس از انقلاب، به هیچ قیمتی حاضر به چشمپوشی از خاک خود نیست. تصاویر جشنهای خودجوش مردم در خیابانهای تهران، اصفهان، و شیراز پس از آزادی خرمشهر، گواهی بر این همبستگی تاریخی است.
۲. بحرین: زخمی کهن بر پیکرهٔ ایران
در مقابل این غیرتِ حماسی، اقدام حکومت پهلوی در جدایی بحرین از ایران، نمونهٔ بارز "خیانت به حاکمیت ملی" است. بحرین که برای قرنها بخشی از ایران بود، در سال ۱۳۵۰ با فشار انگلیس و سکوت رضاخانیِ محمدرضا پهلوی، طی یک همهپرسی ساختگی از ایران جدا شد.
- پشت پردهٔ جدایی: اسناد منتشرشده نشان میدهد محمدرضا پهلوی در ازای تضمین سلطنت خود توسط غرب، حاضر به چشمپوشی از بحرین شد. این در حالی بود که حتی مجلس شورای ملیِ آن زمان نیز جرات مخالفت با این خیانت را نداشت.
- افتخار به ننگ!: شاه در کتاب "پاسخ به تاریخ"، جدایی بحرین را "خدمتی به صلح منطقه" عنوان کرد! این سخن، نه تنها تحریف تاریخ است، بلکه نشاندهندهٔ عمق وابستگی ذهنی و سیاسی حکومت پهلوی به استعمارگران است.
- تاثیرات بلندمدت: جدایی بحرین، دروازهای برای تضعیف حاکمیت ایران در خلیج فارس شد. امروز حضور نیروهای بیگانه در بحرین و تبدیل آن به پایگاه ضدایرانی، ریشه در همان تصمیم شرمآور دارد.
نکتهٔ تراژیک: بسیاری از همان مردمی که در جشن آزادی خرمشهر شرکت کردند، پدران و مادرانی داشتند که در دههٔ ۵۰ شاهد تحقیر میهن توسط همان حکومتی بودند که ادعای تمدنسازی داشت!
۳. درسهایی برای امروز و فردا
این تقابل تاریخی، سه پیام کلیدی برای نسل حاضر و آینده دارد:
- اول:حاکمیت ملی، خط قرمز است. هرگونه سهلانگاری در حفظ تمامیت ارضی، خیانتی جبرانناپذیر است.
- دوم: مردم، ستون اصلی اقتدار ملی هستند. پیروزی خرمشهر ثابت کرد بدون پشتیبانی مردمی، هیچ پیروزی پایدار نیست.
- سوم: تاریخ، قاضی بیطرفی است. عملکرد نظام اسلامی در خرمشهر و عملکرد پهلوی در بحرین، برای همیشه در حافظهٔ ملی ثبت شدهاند.
آزادی خرمشهر و جدایی بحرین، دو روی یک سکهاند: سکهای به نام "حفظ هویت ملی". امروز ملت ایران باید هوشیار باشد که هیچگاه اجازه ندهد حلقههای وابستگی و خیانت، بار دیگر گردن میهن را فشار دهد. مرزهای ایران اسلامی، از دلِ ایمان مردم و غیرت مسئولان حراست میشود.