به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان
شهادت سید حسن نصرالله به همراه جمعی از یارانش کام دوستداران جبهه حق و مقاومت را تلخ و کمرمان را خم کرد. در این میان اما نسل ادامهدهنده این مسیر سؤالهای بسیاری دارند، کودکانی که نظارهگر ناراحتی و غم این دقایق و روزهای والدینشان هستند و رخت سیاه را بر تن و گرد غم را بر روی صورت مادر و پدرشان میبینند و دلهای کوچکشان غصهدار میشود و بهتناسب سنشان ابراز نگرانی میکنند. اکنون فرصت خوبی است تا راهورسم زندگی شهدا که بهترین الگو برای زندگی است را برای کودکان توضیح دهیم تا هم دلهایشان آرام بگیرد و هم پاسخ سؤالهایشان را دریافت کنند و هم درک کنند که شهدا با نیتی پاک و خالصانه قدم در راه رضایت خداوند برداشتند و به شوق او نفس کشیدند. برای بهتر درکشدن این موضوع با دکتر «طاهره همیز» استاد حوزه و دانشگاه، مشاور خانواده و جوان، به گفتوگو نشستیم تا کارشناسانه به تفهیم بهتر محور مقاومت و آرامش روحی و روانی بچهها کمک کنیم.
*خانم دکتر شهادت سید حسن نصرالله را چطور برای بچههایمان توضیح دهیم که دچار اضطراب و ترس نشوند؟ همیز: توصیه بنده این است که حادثه مرگ را برای بچهها خیلی آسمانی نکنیم، مثلاً نگوییم رفت پیش خدا؛ چون گاهی اوقات بچهها اصلاً ظرفیت شنیدن این جمله را ندارند و با خودشان میگویند که «خب منم بمیرم برم پیش خدا» چون شهید یا فلان مرحوم را خیلی دوست داشتم، منم بمیرم! اصلاً نباید با این حرفها و جملات با بچهها صحبت کرد، بلکه باید به بچهها فهماند که مرگ و شهادت یک چیز طبیعی و نوعی ارتقاست. مثلاً حضرت زینب سلامالله علیها برای بچههای شهدای کربلا نمیگفتند که پدرشان در کجاست. چون همانطور که تاریخ گواه میدهد بچهها ظرفیت شنیدن این جمله را نداشتند. نمونه بارز آن حضرت رقیه (س) بودند که وقتی فهمیدند پدرشان شهید شدند، دق کردند. چون فکر میکرد پدرش در سفر رفته است و برمیگردد؛ بنابراین توصیه روانشناسان و کارشناسان این است که برای کودکان و نوجوانها شهادت و مرگ را یک سفر «الی الله» تشریح کنیم و بگوییم که همه ما قرار است دیریازود راهی این سفر شویم و طبیعت ما انسانهاست و از آن عبور کنیم.
من توصیه میکنم حتماً والدین مخصوصاً مادرها برای توضیحدادن این موضوع برای بچههایشان قرآن بخوانند. سوره آلعمران آیه ۱۲۰ به بعد را ابتدا خودشان بخوانند، هضم کنند و بفهمند و سپس برای بچهها مثل قصه تعریف کنند. در این آیات خداوند خطاب آنهایی که با پیامبر اکرم (ص) راهی جنگ نامتعارف بدر شدند میفرماید: «چرا شماها آنقدر سست شدید؟ چرا آنقدر نگرانید؟ چرا آنقدر نسبت به حوادث تلخی که برایتان پیشآمده است ترسیدید؟ چون یاران ابوسفیان و مشرکان بیشتر از هزاران نفر بود و همه هم مسلح بودند اما یاران پیامبر بهقدری سلاحشان کم بود که اصلاً به تعداد نفراتشان هم سلاح نداشتند. اما قرآن به زیبایی دانه به دانه اینها را روایت میکند، دشمن مقابل پیامبر (ص) بسیار قوی بودند و اینجا قرآن میفرماید: «آیا خدا با ۳ هزار مُلک کمکتان نکرد تا پیروز شوید؟» تنها لازمه این پیروزی داشتن تقواست. سه قسمت وجودمان باید تقوا داشته باشد؛ گفتارمان، خیالمان و عقلمان، خانوادهها باید احکام، اخلاق و عقاید اسلامی را بلد باشند، وقتی که اینها را بلد باشند، حدود الهی را رعایت میکنند و خداوند در قرآن بشارت میدهد که «اگر همه به شما حمله کنند، خدا شما را با ۵ هزار مُلک حفاظت میکند.»
*بچهها در چنین زمانهایی سؤالات بسیاری میپرسند، خانوادهها چطور به این سؤالات پاسخ بدهند؟ همیز: والدین برای کودکانشان با کمک قرآن توضیح بدهند و بگویند در این میدان و ترور ناجوانمردانه پیروز نهایی مقاومت است. توصیه میکنم مادرها به بچهها با ادبیات ساده و خودمانی توضیح بدهند، مثلاً بگویند «بچهها شما مریض نمیشین؟ سرما نمیخورین؟ یکم ضعیف میشین و بعد در رختخواب استراحت میکنید و بعد بلند میشید و حرکت میکنید. همه این کشتارها و بدجنسیهایی که علیه کشور ما و جبهه مقاومت میشه مثل اون بیماری هست که به تنمان وارد میشه، ولی ما رو که از پا در نمیاره که حالمون خوب میشه پا میشیم.» بنابراین مدام به بشارتهای خوب از قرآن اشاره کنید. اکنون بهترین زمان است که مادرها برای نکات تربیتی فرزندشان استفاده کنند و بگویند مثلاً «بچهها شما نمازهایتان را بخوانید، شما طهارت چشم داشته باشید، به این شبکههای اجتماعی و صحنههای مستهجن نگاه نکنید، اگر هم چشمتان خورد دو رکعت نماز توبه بخوانید. الان مادرها میتوانند راهحلهای پیشگیری از گناه را به بچهها یاد بدهند.
یادآوری کنید که زمانی که امام خمینی رحمتالله از دنیا رفت صدام زنده بود، ولی چه اتفاقی افتاد؟ بعداً با ذلت و بدبختی از بین رفت. ولی اسلام سر جایش باقی ماند؛ بنابراین این چیزها را باید برای بچهها بهصورت حرفهایدلنشین و با قصه و ایجاد آرامش تعریف کرد. به بچهها بگویید؛ «خدا با ماست، خدا داره نگاه میکنه و حتماً کمک میکنه ولی ابزار و آلاتی که دشمن در دستش داره و باید جدی بگیریم.» *چطور به بچهها آموزش دهیم که از این شخصیتهایی که نماد مقاومت هستند الگوبرداری کنند؟ همیز: باز هم به کمک قرآن و بالابردن اطلاعات از سبک زندگی این بزرگواران. برای بچهها توضیح بدهید که آرزوی سید حسن نصرالله شهادت بود و به آرزوی دیرینهاش رسیده است و با داستانهای قرآنی و مصداق به بچهها بگویند که خدا رزاق و روزیدهنده است و حواسش به تمام موجوداتی که آفریده هست. تنها کافیست که تقوا داشته باشند و از آدمهای ارزشمند تاریخ الگو بگیرند./ فارس