به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، فاطمه محمد خانی نویسنده بسیجی در یادداشتی فرارسیدن روز مباهله را تبریک گفت. متن کامل یادداشت به شرح زیر است:
نقل است که رسم بوده به هنگامی که در بحث و صحبت دو طرف بر سر حقانیت یک موضوع نتیجهای حاصل نگشت و هیچ یک از طرفین از موضع خویش دست نکشید، مباهله کنند.
مباهله بدان معنا که لعن و نفرین بر هم کنند و حرف هر کدام که حق باشد، لعنش بر گروه دیگر که دروغگو باشند، حاصل گردد.
پیامبر نامه میدهد و دعوت به پرستش خدا میکند به جای پرستش بنده خدا، مسیحیان نجران را و شرط میگذارد که اگر اینگونه نکنید ملزم به پرداخت جزیه به حکومت اسلامی خواهید بود و نمیپذیرند؛ نه پرستش خدا را و نه جزیه را.
پا پیش میگذارند برای مجادله، گروهی از آنها عیسی را خدا خواندند، گروهی دیگر او را فرزند خدا و دیگر گروهی از آنها که معتقد به تثلیث بودند، از سه خدایی گفتند: پدر، پسر و روح القدس.
ادعا کردند که اگر عیسی پسر خدا نیست پس پدرش کیست؟ آیه میآید برای جوابشان که خلقت او چنان خلقت آدم ابوالبشر است.
پیامبر پاسخ میدهد، دلیل میآورد و آیه نازل میشود، آیه ۶۱ سوره آل عمران، آیه مباهله...
آیهای که در آن خدا فرمود:
«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ.»
و پیامبر آنان را با این آیه به مباهله خواند، آنان رشک بردند و به جدل افتادند، اما پا پیش گذاشتند تا ببینند پیامبر که را بر زمین خواهد آورد و آنگاه که عزیزانش را در کنارش دیدند پا پس کشیدند، چون حضور آنان سند حقانیت و ایمان پیامبر به حرف هایش بود.
عزیزانی که جز اصحاب کسا بودند، همانها که جان پیامبر بودند و آرام گرفته بر زیر عبایش.
آنهایی که وقتی خداوند آیه مباهله را نازل کرد و پیامبر رفت تا در امتثال این فرمان کسی را بیاورد، از«انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» به جز فاطمه و از «ابنائنا» بجز حسن و حسین را نیاورد.
مسیحیان نجران با پذیرش جزیه رفتند و داستان مباهله ماند، داستانی که گویی چنان غدیر داستان حقانیت علی است وقتی که پیامبر او را به نام «انفسنا» با خود همراه کرد و این اگر نشان بر حق بودن علی نیست پس چیست؟!
•جزیه:مالیاتی که از اهل کتاب گرفته میشود.