غلامرضا نریمانی پدر شهید محمود نریمانی در گفتگو با خبرنگار بسیج اینگونه سخن آغاز می کند: الحمدالله رب العالمین، وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.
او ادامه داد: وقتی دیپلم گرفت، سال ۸۶ وارد دانشگاه امام حسین (ع) شد و بعد از آن به دانشگاه افسری رفت. روز اولی که لباس نظامی پوشید، نظر مادربزرگ را پرسید که لباس در تنش چطور است؟ بعد گفت: إنشاءالله ۴۰ سالگی سرهنگ میشوم! اما او در سن ۲۹ سالگی به خیل شهدای مدافع حرم پیوست.
وی بیان کرد: بار آخری که میخواست به سوریه برود، بیش از یک ماه طول کشید، حال و هوای خوبی نداشت و بیقرار بود، سه روز قبل از اینکه برود، انگار دلیل این تأخیر اعزام را متوجه شده بود. آقا محمود به همسرش گفت: این دلبستگی شما و مادرم نمیگذارد که من بروم! همسرش به گریه افتاد و گفت: من از ته دل از شما دل کندهام. مادرت هم به خاطر اینکه فرزندش هستی برایش سخت است، اما چه چیزی بهتر از شهادت؟ میدانم که شما برای این دنیا نیستی.
پدر شهید نریمانی اضافه کرد: به همسرش گفته بود که در صورت شهادتش دوست ندارد کسی از خواهران و همسرش شیون و زاری کنند و صدایشان را نامحرمی بشنود چرا که این راه راه حضرت زینب(س) است و باید صبور باشند. خواهرها و همسر شهید درس صبوری را تمام و کمال آموخته اند و اگر اشکی از چشمانشان جاری می شود آرام و بی صداست. تنها یکی از خواهرها گاه در قالب جملاتی کوتاه با پیکر خفته در تابوت برادر حرف می زند و شهادت را به او تبریک می گوید.
وی گفت: برات شهادتش را از حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام گرفت، وقتی هم شهید شد از نظر جراحت بسیار شبیه حضرت عباس (ع) بود. چشم چپش را از دست داد، دوتا دستش از مشت قطع شده بود و تمام بدنش پر از ترکش بود. در آخرین پیامش به دوستش گفته بود که در مراسم تشییع جنازه اش روضه حضرت عباس علیه السلام بخوانند.
گفتنی است شهید محمود نریمانی در آخرین اعزام در ۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۵ در حماه سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهرش در گلزار شهدای کرج آرمیده است. از وی یک پسر به نام «محمدهادی» به یادگار مانده است.