نابغه ترابری سنگین سپاه پاسداران کیست؟

در این گزارش با نابغه ترابری سنگین سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی آشنا می‌شویم.
کد خبر: ۹۳۳۸۲۶۰
|
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۵
  به گزارش سرویس بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت خبرگزاری بسیج، به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس و نیرو‌های حاضر در آن یکی از عرصه‌های بزرگ افتخار ملت ایران اسلامی است که باعث شد تا بسیاری از استعداد‌های ناشناخته در جوانان ایرانی نمایان شود. این استعداد‌ها و خلاقیت‌ها باعث شد تا بتوانیم با همدلی و اتحاد دشمن بعثی و حامیان استکباری آن را شکست دهیم. یکی از این موارد حوزه مهندسی رزمی و ترابری سنگین است که در ادامه گزارش با نابغه ترابری سنگین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی آشنا می‌شویم.

 

نابغه ترابری سنگین سپاه که بود؟

سردار سرتیپ پاسدار شهید سید محمد صنیع‌خانی یکی از شهدای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که ۱۵ دی سال ۱۳۳۲ در شهر قم در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. سید محمد که در خانواده‌ای مذهبی رشد کرده بود از همان دوران کودکی به همراه پدر در محافل قرآنی و مراسم مذهبی شرکت می‌رفت. ۶ ساله بود که به همراه خانواده اش به محله یخچال شوش، روبروی کوره مرکزی تهران مهاجرت کردند و پس از یکسال به محله نازی آباد تهران رفت.

 

او سال اول دبستان را در دبستان پورجوادی، در محله خزانه تهران طی کرد و توانست در سال ۱۳۵۴ موفق به دریافت دیپلم رشته طبیعی از دبیرستان الهی نازی آباد شود. سید محمد نیز همانند سایر مردم انقلابی کشورمان نمی‌توانست ظلم و ستم را تحمل کند و به همین دلیل هم از سال‌های نوجوانی وارد مبارزه علیه رژیم ستمشاهی شد. اما هنگامی که در پاییز سال ۱۳۵۷ در حال توزیع اعلامیه‌های امام خمینی (ره) بود توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد.  

سید محمد با اوج گرفتن مبارزات مردمی و بازشدن درب زندان‌ها، همراه با سایر مبارزان انقلابی در بند آزاد شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات و حرکت‌های مردمی به شکل فعالی حضور داشت. 

 

از ورود امام خمینی (ره) به ایران تا تشکیل کمیته انقلاب اسلامی

سیدمحمد از روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ در کمیته استقبال از امام خمینی (ره) در بهشت زهرا (س) در گروه انتظامات مراسم حضور داشت و در روز‌های ۱۹ تا ۲۲ بهمن در تسخیر مراکز مهم و پادگان‌ها نقش ارزنده‌ای ایفا کرد. سید محمد از پایه گذاران کمیته انقلاب اسلامی در محله نازی آباد (منطقه ۱۳) تهران بود، این کمیته نقش حیاتی و مهمی در آن منطقه داشت، چراکه به دلیل قرارگیری یکی از مراکز توزیع مواد مخدر در محله باغ آذری در حیطه جغرافیایی منطقه تحت پوشش آن‌ها، ماموریت مبارزه با قاچاقچیان توسط این کمیته انجام می‌شد.

 

ورود شهید صنیع‌خانی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سید محمد همواره دل در گروی ارزش‌های انقلاب و امام خمینی (ره) داشت و به همین دلیل هم در بهار سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.  در همان روزها منطقه ۱۳ و کمیته منطقه ۱۳ عملا در هم ادغام شد و هر دو با مدیریت واحد اداره می‌شد و پس از مدتی کل مجموعه مبارزه با مواد مخدر به همراه افراد شاغل به واحد اطلاعات سپاه منتقل شد. او از همان ابتدای آغاز جنگ تحمیلی با ایجاد مرکز اعزام نیروی سپاه در محل لانه جاسوسی آمریکا، مسئولیت اعزام رزمندگان را به مناطق عملیاتی بر عهده گرفت.  

 

او بنیان‌گذار و فرمانده ترابری سپاه پاسداران بود. وی نقش موثر و تعیین کننده‌ای در ایجاد تحرک در یگان‌های رزم و پشتیبانی و رفع کمبود وسایل نقیله سنگین ایفا کرد و به خوبی این مسئولیت را انجام داد.  

 

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های او به عنوان فرمانده ترابری سپاه در دفاع مقدس سال ۱۳۶۴ و در عملیات والفجر ۸ انجام گرفت که سید محمد توانست با جابجایی امکانات و تجهیزات و نیروی انسانی با رعایت اصل غافلگیری نقش مهمی در پیروزی این عملیات انجام دهد. دیگر کار مهم او انتقال ۲ هزار دستگاه خودرو زرهی، تجهیزات و ماشین آلات راهسازی و نیرو‌های عمل کننده، در عملیات کربلای ۵ تنها در یک شب آن هم با رعایت کلیه جوانب حفاظتی بود.  

 

ترابری سنگین سپاه با وجود سید محمد و همرزمانش در کنار انجام وظیفه اصلی پشتیبانی کلی سپاه برای جابجایی‌های امکانات و تجهیزات و نفرات در سراسر کشور و بخصوص یگان‌های رزمی و پشیبانی و خدمات رزم در کلیه عرصه‌های گوناگونی که ترابری سنگین می‌توانست ایفای نقش کند با عشق و علاقه وارد می‌شد. ایفای نقش موثر در جابجایی واگن‌های باری بین ایران و ترکیه، پس از بمباران و آسیب دیدگی شدید «پل قطور» که تنها راه مبادلاتی خطوط ریلی ایران با اروپا بوده و هست نیز از مهم‌ترین کارهای او بود.

 

پایان جنگ تحمیلی و ساخت حرم امام خمینی (ره)

جنگ تحمیلی که تمام شد، سید محمد به عنوان یک فرمانده و مدیر توانا قادر بود تا در هر حادثه و بحرانی وارد عمل شده و آن را حل کند. او به همراه گروهش تنها ۳ یا ۴ ساعت پس از وقوع زلزله منجیل و رودبار به این منطقه اعزام شدند و به مردم یاری رساندند. سید در سیل سیستان و بلوچستان در ساخت سیل بند آن منطقه فعالانه وارد عمل شد.

 

او پس از پایان جنگ نیز سنگر خدمت را رها نکرد و پس از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) بلافاصله وارد عمل شد و در مراسم تشییع، خاکسپاری، شب هفت امام و چهلم و سالگرد امام و بعد از آن در همه سالگرد‌های امام (ره) نقش موثری ایفا کرد. آماده سازی حرم مطهر ایشان برای شب هفتم و چهلم و سالگرد و ساخت حرم که عمدتا مسئولیت جابجایی و حمل و نصب سازه‌های فلزی حرم را سیدمحمد و همکارانشان عهده دار بودند؛ به طوری که مرحوم حاج سید احمد خمینی یادگار امام خمینی (ره) در آخرین وداع سیدمحمد با ایشان، در زمان خداحافظی می‌گوید: من برای خودم دعا نمی‌کنم، دعا می‌کنم که شما به سلامت برگردی و برای این انقلاب و حرم مطهر حضرت امام (ره) خدمت کنی و من شفاعت تو را به امام (ره) می‌کنم.

 

آثار و عوارضی که به مرور ظهور کرد...

آخرین مسئولیت سید محمد در دفاع مقدس قائم مقامی بنیاد تعاون سپاه بود. اما او به عنوان یک فرمانده میدانی و عملیاتی همواره در صحنه های دفاع از کشور و اسلام حضور داشت و در فاو و بخصوص در عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه در معرض گاز‌های شیمیایی قرار گرفت و آسیب دید. پس از پایان دفاع مقدس آثار و عوارض جراحت های شیمیایی در بدن او به مرور نمایان شد و در ابتدا نیز از دید بستگان و خانواده مخفی نگه داشته شد. اما پس از شدت یافتن این عوارض با مشورت پزشکان و استخاره از حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب به لندن اعزام شد و پزشکان پس از معاینه او اعلام کردند که آسیب های بدن او ناشی از بمب‌های شیمیایی است. 

 

عروج شهید صنیع‌خانی به سوی معبود و یاران شهیدش

پزشکان او را معالجه کردند، ولی درمان بر روی او جواب نداد و پس از مدتی در ۱۴ شهریورماه ۱۳۷۴ به فیض عظمای شهادت رسید. پیکر پاکش در تهران به شکل باشکوهی تشییع شد. چندین هزار نفر از مردم تهران و یاران و همرزمانش حضور داشتند و او که عاشق امام (ره) بود، در حرم مراد و رهبرش آرام گرفت و همانطور که خودش آرزو کرده بود در جایی دفن شد که زیر پای زائران امام خمینی (ره) باشد. سردار شهید، سیدمحمد صنیع خانی در زمان شهادت ۴۲ سال داشت. دو فرزند پسر به نام‌های سید وحید و سید رضا و یک فرزند دختر بنام خدیجه السادات از ایشان به یادگار مانده است. برادر کوچکش سید محمد حسن هم در سال ۱۳۶۱ در جریان عملیات بیت المقدس در فاو به شهادت رسیده بود، وی در زمان شهادت ۱۷ سال داشت و بر اثر اصابت گلوله دشمن بعثی به قلبش شهید شد.

توصیفی که درباره سیره این فرمانده شهید می‌توان گفت اینکه؛ سیدمحمدصنیع خانی، مومن، مردمی، ساده زیست، صادق و با صفا و دریک کلام پاسدار بوده است و از طریق مطالعه کارنامه این مرد بزرگ مرام این‌چنینی را می‌توان تعریف حقیقی واژه مقدس؛ پاسداری گرفت.

 

خاطره‌ای از شهید صنیع‌خانی

برادر شهید صنیع خانی سید علی صنیع خانی با ذکر خاطره‌ای از شهید می‌گوید: آخرین روز‌های حیات سید محمد سپری می‌شد، پزشک معالجش می‌گفت؛ حداکثر ۱۵ تا ۳۰ روز دیگر زنده می‌ماند و امیدی به درمانش نیست. باید به لندن می‌رفتم و برادرم را به کشور باز می گرداندنم. در هنگام عزیمت برای روز مبادا سفارشاتی را به برخی از دوستان نمودم و از آن جمله کلید منزل سید محمد را به آقای غیاثی (از دوستان شهید) دادم و نشانی محل آلبوم‌های عکس سید محمد را هم به اطلاعش رساندم تا درصورتی که احتیاج به چاپ عکس و اعلامیه باشد تصاویر شهید در اختیارشان باشد. پس از مراجعت و گذشت ۱۴-۱۳ روز بستری سید محمد در بیمارستان ساسان و شهادت آن بزرگوار، شبانه پوستر و عکس‌های آقا سید محمد چاپ و قاب شده بود.

 

وی ادامه داد: چندین قاب را روی حجله‌های روبروی منزلشان نصب گردید. مادرم با مشاهده عکس نصب شده روی حجله ناگهان به گریه افتاد و با حالتی متعجب گفت: این عکس کجا بوده؟ گفتیم چطور؟ گفت: روزی در ویلای گلشهر سید محمد به دیدنم آمد و این عکس را قاب کرده و به من داد و گفت: «این عکس حجله من است». گفتم این چه حرفی است که می‌زنی؟ سید محمد گفته بود به هر جهت یک روز باید از این دنیا برویم و ماهم منتظر آن روز هستیم. اما حکایت عکس قاب شده سید محمد بدین قرار بود که در دوران جنگ یکی از مشکلات شهید صنیع خانی و ترابری سپاه در مورد تهیه پوستر و تصاویر رانندگانی که به شهادت می‌رسیدند و از آن‌ها عکس وجود نداشت.

او در پایان گفت که سید محمد دستور داده بود از همه همکارانش عکسی گرفته شود تا در زمان شهادت هر یک مشکل عکس نداشته باشند و حجله شهدا با تصویرشان برپا شود. اما همان عکسی که سید محمد در دوره جنگ به نیت حجله شهادتش گرفته بود و به مادرش نشان داده بود، پس از شهادتش توسط دوست و همرزمش آقای محمد ساربان نژاد، از میان سه عکس انتخاب و چاپ شد.

 

وصیت نامه شهید سیدمحمد صنیع‌خانی 

وصیت‌نامه شهید سیدمحمد صنایع خانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

وصیت نامه اینجانب سید محمد صنیع خانی فرزند سید موسی شماره شناسنامه ۳۷۸ قم.

شهادت می‌دهم به وحدانیت خداوند متعال و روز قیامت و چهارده معصومین.

با تایید دکتر‌ها و دستور فرماندهی محترم و مسئولین عزیز، پس از مشورت با خداوند متعال و استخاره حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، مجبور به ترک دیار شدم و جهت ادامه درمان به لندن آمدم که پس از تشخیص، قرار شد به مداوا مشغول شدم. دوست داشتم در کشور امام زمان (ع) و کشور خون و قیام انقلاب حضرت مهدی (ع) با خواست خداوند که مقدر باشد دارفانی راوداع کنم، ولی مجدد تکلیف شد که درمان را شروع کنم.

نیر‌وهای مخلص انقلاب را فراموش نکنید

از مسئولین عزیز خواهش می‌کنم نگذارند، نیرو‌های مخلص انقلاب و بسیجی‌های عزیز و حانباران و خانواده معظم شهدا و زجر کشیده‌های انقلاب مورد کم لطفی زیردستان قرار گیرند. این‌ها برکت‌های انقلابند. خدای ناکرده ناراحتی آن‌ها باعث بی برکتی و ناخشنودی خداوند خواهد شد.

بنده، کوچک‌تر از این حرف‌ها هستم، ولی حالا که به طرف بیمارستان در حرکت هستم گفتم چند کلمه‌ای بنویسم. عذر و پوزش می‌خواهم.

از خدای منان درخواست می‌کنم من را با امام عزیز و شهدا محشور کند. از کلیه مسئولین، خانواده معظم شهدا، جانبازان، بسیجیان عزیز و انقلابیون خواهش می‌کنم چنان چه از بنده حقیر و گنه کار کوتاهی در کار دیده اند، حلالم نمایند. از همه دوستان، اقوام و هم کاران درخواست عفو می‌کنم.

خانواده عزیزم!

اما خانواده عزیزم! بسیار شرمنده ام که در طول مدت انقلاب به خاطر فشار کار نتوانستم خدمات درستی بدهم. معذرت می‌خواهم؛ و از همسر مظلومم که فداکاری نموده و با هرگونه ناملایمات با من همراهی نمود. تشکر می‌کنم. ان شاءالله در روز قیامت شفاعت بنده را بکنی و با خانم حضرت زینب محشور شوی.... از پدر و مادرم که زحمات زیادی را با فقر برای به ثمر رساندن بنده کشیده اند، ممنون و سپاس گزارم و طلب عفو و بخشش می‌نمایم. از این که نتوانستم جبران زحمات یک شب شما‌ها را بکنم معذرت می‌خواهم.... فدای انقلاب کردم، وضعیت زندگیم، همان طور که خانواده و مسئولین عزیز اطلاع دارند، بنده اول انقلاب منزل شخصی و زندگی مناسب و ماشینی داشتم و یک هزار متر هم زمین که مهر همسرم بود. همه را در طول پانزده سال فروختم و همه را خرج خود و انقلاب نمودم.

فرزندم خودت را آماده کن برای جنگ با آمریکا و اسراییل، انشاءالله جای پدرت را باید پرکنی.

دخترم:

صبور باش، آنی خدا را فراموش نکن و با توکل به خدا راه حضرت زینب را پیشه کن و از درس و قرآن خواندن کناره گیری نکن.

سید محمد صنیع خانی»

ارسال نظرات
آخرین اخبار