خبرهای داغ:

هفت اصل اساسی منش سیاسی امام علی(ع) در کلام رهبری

سلوک سیاسی امیرالمؤمنین(ع) از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست.
کد خبر: ۹۱۴۲۴۹۶
|
۰۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۹

هفت اصل اساسی منش سیاسی امام علی(ع) در کلام رهبریبه گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، هفت اصل اساسی منش سیاسی امام علی (ع) در کلام رهبری به شرح ذیل آمده است:

  1. اخلاق و سیاست دو رکن جدا نشدنی

سلوک سیاسی امیرالمؤمنین از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست؛ سیاست امیرالمؤمنین هم، آمیخته‌‌‌‌‌ با معنویت است، آمیخته‌‌‌‌‌ با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفته‌‌‌‌‌ از معنویت علی و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، برای مردمی که مواجه با آن سیاستند، وسیله‌‌‌‌‌ کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاست‌‌‌‌‌ورزی می‌شود؛ یک وسیله‌‌‌‌‌ای برای کسب قدرت، به هر قیمت؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست می‌شود آفت؛ برای خود سیاست ‌‌‌‌‌ورز هم آفت است، برای مردمی هم که در عرصه‌‌‌‌‌ی زندگی آنها این سیاست ورزیده می‌شود هم آفت است.

  1. عدم ارزش فی نفسه حکومت برای امام علی (ع)

امیرالمؤمنین این حکومتی را که در آن سه جنگِ مفصل نظامی با هزارها کشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه کنید - با تعبیراتی معرفی می‌کند که نشان دهنده‌‌‌‌‌ تحقیر او نسبت به این حکومت است. یک وقت او را - در خطاب به ابن‌‌‌‌‌عباس - از بند کفش کهنه‌‌‌‌‌ وصله ‌‌‌‌‌زده‌‌‌‌‌ی خود بی ارزشتر معرفی می‌کند. یک جا درباره‌‌‌‌‌ همین حکومت می‌فرماید: «لألفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز»؛ آن رطوبتی که از عطسه‌‌‌‌‌ی یک بزغاله حاصل می‌شود چقدر ارزش رطوبتی و حیاتی دارد؟ هیچ. می‌فرماید: این حکومت، این قدرت، نشستن بر این اریکه برای علی، از این کمتر و کم‌‌‌‌‌اهمیت‌‌‌‌‌تر است. یک جا در همان خطبه برای اینکه چرا این حکومت را قبول کرد، استدلال میکند: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر»؛ دیدم مردم آمدند، اصرار می‌کنند، نصرت خودشان را عرضه می‌کنند، قبول کردم. باز در مقام استدلال: «و ما اخذ اللَّه علی العلماء ان لایقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛ می‌فرماید: خدای متعال بر عالمان، بر دانایان عالم، تکلیف معین کرده است که بر سیری ظالم و تهیدستی و گرسنگی مظلوم صبر نکنند، تحمل نکنند. اینهاست چیزهائی که امیرالمؤمنین را به سمت حکومت می‌کشاند، یا در مقابل کسانی که علیه او بغی می‌کنند، به مقاومت، به ایستادگی، به حتّی جنگ نظامی می‌کشاند؛ والّا حکومت برای امیرالمؤمنین ارزشی ندارد.

  1. مکر و حیله در سیاست ورزی امام علی (ع) جایگاهی ندارد

در این سیاست‌‌‌‌‌ورزی، امیرالمؤمنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌‌‌‌‌ای از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمی‌بست، از همه‌‌‌‌‌ آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. یک جای دیگر در مقام مقایسه‌‌‌‌‌ معاویه با خودش - چون معاویه به دهاء و مکر در حکومت معروف بود - به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهی منّی»؛ معاویه از من زرنگ‌تر نیست. منتها علی چه کند؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمؤمنین این است.

  1. استدلال و منطق در مقابله با مخالفان

یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشای سیاسیش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف می‌زد و استدلال میکرد. در نامه‌‌‌‌‌هایی که حتّی به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنی بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه می‌نوشت، اهانت می‌کرد، حرف‌های خلاف می‌گفت - استدلال میکرد بر اینکه روش تو غلط است.

  1. دوری از ظلم و دروغ برای پیروز شدن

یکی از خصوصیات سیاست‌‌‌‌‌ ورزی امیرالمؤمنین این بود که برای پیروز شدن، به ظلم و به دروغ و به کارهای ظالمانه متوسل نمیشد. یک عده‌‌‌‌‌ای در اوائل حکومت امیرالمؤمنین آمدند که آقا شما این افرادی که تو جامعه هستند - این متنفذین - یک مقداری ملاحظه‌‌‌‌‌ اینها را بکن و سهم بیشتری از بیت‌‌‌‌‌المال به اینها بده، مخالفت اینها را موجب نشو و دل‌هایشان را جلب کن! فرمود: «أتأمرونّی ان أطلب النّصر بالجور»؛ شما می‌خواهید من پیروزی را به وسیله‌‌‌‌‌ی ظلم برای خودم دست و پا کنم؟ «واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما أمّ نجم فی السّماء نجما»؛ امکان ندارد امیرالمؤمنین با ظلم، با راه غلط و خطا، با شیوه‌‌‌‌‌های غیر اسلامی دوست برای خودش درست کند.

  1. دوری از تملق و چاپلوسی در حکومت‌داری

یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسیش این بود که از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست می‌کند که با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسی نکنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. در وسط یکی از خطبه‌‌‌‌‌های امیرالمؤمنین - که یکی از آن خطبه‌‌‌‌‌های بلیغ و عجیب امیرالمؤمنین است - یک نفری بلند شد، شروع کرد تعریف و تمجید از امیرالمؤمنین؛ از سخن و از مطالب آن حضرت بنا کرد تمجید کردن و ثنا کردن بر امیرالمؤمنین. حرف‌های او که تمام شد، حضرت رو کرد به او، تقریباً به همان اندازه‌‌‌‌‌ای که صحبت کرده بود - آنچه که انسان توی نهج‌‌‌‌‌البلاغه و در آن مقداری که سید رضی انتخاب کرده، می‌بیند - در نصیحت این مرد صحبت کرد که با من اینجوری حرف نزنید. از جمله همین عبارت معروف است: «فلا تکلّمونی بما تکلّم به الجبابرة»؛ آنجوری که با پادشاهان، با جباران حرف می‌زنند، با من حرف نزنید. «و لاتتحفّظوا منّی بما یتحفّظ به عند اهل البادرة»؛ آنجوری که ملاحظه می‌کنند که نبادا بدش بیاید، نبادا موجبِ ناخرسندی یا ناخوشایندی فلان جبار بشود – حرف‌هایی را نمی‌زنند، ملاحظاتی را می‌کنند - جلوی من این ملاحظات را نکنید. «و لاتخالطونی بالمصانعة و لا تظنّوا بی استثقالا فی حقّ قیل لی»؛ خیال نکنید که اگر حرف حقی را به من گفتید، علی از حرف حق شما دلگیر خواهد شد. برای او سنگین خواهد آمد؛ اینجور نیست. این هم یکی از خصوصیات سیاست امیرالمؤمنین است.

  1. تفاوت میان جریان‌ها و مخالفان و معارضان

یکی از خصوصیات دیگر این بزرگوار هم این است که رفتارش با مخالفان و معارضان یک جور نیست؛ همه را به یک چوب نمی‌راند. امیرالمؤمنین فرق می‌گذارد بین افرادی و جریان‌هایی، با افرادی و جریان‌های دیگری. درباره‌‌‌‌‌ خوارجِ - البته در مقابل انحراف و انحطاط و توسل به ظواهر دینی - بدون اعتقاد، علی ایستاد؛ هم در مقابل معاویه ایستاد – آن وقتی که قرآن‌ها را سر نیزه کردند، امیرالمؤمنین فرمود: واللَّه این مکر است، این خدعه است، این فریب است؛ اینها به قرآن اعتقادی ندارند - هم در آن وقتی که خوارج با آن ظواهر دینی، با آن صوت حزین قرآن‌‌‌‌‌خوانی در مقابل حضرت قرار گرفتند، حضرت ایستاد. یعنی آنجایی که کسانی بخواهند با ظواهر دینی کار بکنند و پیش بروند، امیرالمؤمنین می‌ایستاد؛ حالا چه معاویه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتی نمی‌کرد. اما در عین حال یک جور با اینها برخورد نمی‌کرد. ایستادگی بود، اما نصیحت امیرالمؤمنین و رفتار خود او همیشه این بود. لذا فرمود «لاتقاتلوا الخوارج بعدی»؛ بعد از من با خوارج نجنگید؛ جنگ با خوارج نکنید؛ «فلیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأدرکه»؛ آن کسی که دنبال حق هست، منتها اشتباه می‌کند - دنبال حق است؛ از روی جهالت، از روی قشریگری خطا می‌کند، اشتباه می‌کند - او مثل کسی نیست که دنبال باطل می‌رود و به باطل می‌رسد؛ اینها یک جور نیستند.

انتهای پیام/

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار