دلنوشته همسر شهید مدافع حرم شهید «حیدر ابراهیم خانی»
به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، عصر خاطره «ملازمان حرم» شامگاه چهارشنبه همزمان با سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در همدان برگزار شد.
همسر شهید مدافع حرم شهید «حیدر ابراهیم خانی» در این مراسم با بیان خاطراتی از همسر شهیدش به قرائت دلنوشتهای پرداخت.
در این دلنوشته آمده است:
»کجایی ای دل بی قرارم، کجایی ای مهربان همیشه سربلند روزگارم، همسرم، دل من تا ابد به میزبانی دلنوشتههایی که قرار بود خود برایم بخوانی گرفته شده، تو رفتی و مرا با خاطراتت همنشین کردی، ندیدی که چگونه از باورم نمیگذشت خبر نیامدنت، ندیدی چه حالی شدم از فراق همیشگیات، ندیدی چگونه با اولین توسل در شب وداع از محضرت خداوند صبر زینبی به من عطا نمود.
یادم میآید چقدر دلها برایت مهم بود تا نشکنند چقدر مراقب بودی تا خاطری آزرده نگردد، چقدر با احترام با خلق خدا رفتار میکردی و چقدر مهربان وارد خانه میشدی، در حالی که خستگیهای زمانه را همان لحظه پشت در خانه میگذاشتی؛ من زندهام با یادت، با لحظه لحظه خاطرات شیرین زندگیمان.
یادم میآید 14 بهمن 94 وقتی با هم در حیاط صحن رضوی قدم میزدیم و زیر لب میخواندی «یا لیتنا کنا معک» و به من قول دادی و گفتی قرارهایی با حضرت زینب (س) و حضرت رقیه(س) بستهام.
اگر برگردم با هم به سفر کربلا برویم. تو به من قول دادی و به قولت عمل کردی، آمدی، اما بدون سر، بدون دست و نشان دادی که به راستی حسینی شده دست امام حسن مجتبی (ع) هستی، قرار ما این بود که با هم این سفر را برویم ولی پس از شهادتت گفتند باید تنهایی این سفر را بروی به یاد عمهام زینب(س) افتادم ولی ما چقدر با هم فرق داشتیم مرا با عظمت و شکوه به این سفر بردند ولی آه از دل زینب که چه دید و چه کشید.
این روزها که هوای شهر سالهای دهه 60 را در ذهنمان تداعی میکند و مردان مردی که از این سرزمین به دیار شام هجرت میکنند چگونه خون پاکشان به ناحق ریخته میشود و خداوند را شاکرم که با دادن همسر عزیزی که مردی و مردانگیاش در اوج بود نعمت را بر من تمام کرد.
همسر عزیزم این بهترین تبریکی است که از صمیم قلبم به تو مرد شجاع و غیرتمند زندگیم که به ناموس علی حساس بود تقدیم میکنم به تمام لحظه لحظههای تنهاییام دوستت دارم و به خاطر تو هر گونه سختی را تحمل میکنم تا روزی به دیدارت مفتخر شوم و چقدر زیبا در متن وصیتنامهات نوشتی که آیا این مردم که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است؟ برای اعراب میجنگند؟ این جنگ چقدر ارزش دارد؟ مگر به کشور ما حمله شده است؟ و در جوابشان میگفتی از شما خواهش میکنم این حرفها را نزنید چون دل امام زمان (عج) را به درد میآورید و چقدر افرادی که با تمام وجود این را احساس کرده ولی در رفتار هنوز هم باور ندارند و نیز چه افرادی که میگویند آنها رفتند تا خانوادهشان در آسایش باشند چون از خانواده و همسر و زندگی سیر بودند.
آری بگویند، ولی آنها دلنوشتهها و لحظه لحظه شماریهای شما و امثال شما را نخواندهاند تا باور کنند که شما به خاطر خداوند و جهاد در راه او قدم در این راه نهادهاید وگرنه هدف از خلقت با وجود این حرف ها چه بود مگرنه اینکه ما آمدهایم زندگی کنیم و با زندگی در این دنیا آزمایش شویم اگر همانهایی که این حرفها را میزنند، بدانند که ما دلتنگ چه عزیزانی هستیم و چه پشتوانه و دیوار بزرگی را در زندگیمان از دست دادهایم هرگز مقایسه نخواهند کرد و بدانند که همه ما خانوادههای شهدای مدافع حرم حاضریم جانمان، مالمان و زندگیمان را بدهیم تا بتوانیم یک ساعت نه، یک دقیقه نه، حتی یک ثانیه عزیزمان را از نزدیک ببینیم.
یا زینب، یا زینب، سر همسر من، سر حیدر من، در مقابل سر حسین(ع)، سر عباس(ع) و علی اکبر(ع) و علی اصغر(ع) و ام جعفر چیز قابلداری نیست.
یا زینب، در گنجینه خودم گشتم و گشتم گرانبهاتر از سر همسرم چیزی نیافتم که تقدیم شما کنم تا مرهمی باشد به زخم دل شما، یا زینب با شما عهد میبندم که راه شما را ادامه دهم صبر کنم تا روزی به دیدار همسرم مفتخر شوم.
«انا لله و انا الیه راجعون»
انتهای پیام/