تا زلف دراز تو ، بر پا ی دلم ، پیچید
دل مست شد و با تو، در طول زمان رقصید
هرجا که تو می رفتی، دنبال تو می آمد
خاک قدم پاکت ، بوئیده و می بوسید
با دیده نمی دیدم، آن روی چو ماهت را
اما به تو می گویم: چشم دل من می دید
چون نام تو می آمد، باخود دل من می برد
پروانه صفت این دل ،برگرد تو می چرخید
چون ذره شدم حیران ، خورشید وجود تو
بر قلب من شیدا ، می آمد و می تابید