به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، از آخرین لحظات عروج مادر سردار شهید محمدحسین دامغانی برادر شهید خاطره ای ناب را تعریف می کند که در ادامه می آوریم:
از شب قبل مرگ به مادرم الهام شده بود؛ ساعت ۳:۰۵ نیمه شب عاشورای حسینی بود و عالم داغدار مظلوم کربلا ، مادرم صدایم زد و برای آخرین بار چند کلمه وصیت کرد و شعری خواند و از من خواست در دفتری بنویسم ، صدای او را ضبط کردم:
نوشتم بر در و دیوار خانه
بماند از من مادر نشانه
اگر گفتن که مادر در کجا شد
بگو راحت شد از دست زمانه
آری در کمال هوشیاری وداع کرد و از من مُهر تربت خواست و تشهد خود را در حالی که دستهایش در کنار گوشش بود خواند ، تربت بر دهان گذاشت و بر چشمهایش کشید و آرام، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
روحش شاد...