گزارشهای منتشرشده در گاردین، اشپیگل و مقامات آگاه حکومتهای اردن، ترکیه و مصر، حاکی از آن است که نیروهای داعش در دورههای مختلف تحت آموزش متخصصین آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در اردن، ترکیه و اسراییل بودهاند. این گزارشها نمایانگر این هست که آمریکاییها از چند ما قبل از تحرکات داعش در عراق کاملا خبر داشته و همه چیز برای برنامهریزی آماده بوده است. (اینجا)
همه این گزارشات به کنار، اعتراف صریح هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت امریکا و نامزد فعلی ریاست جمهوری این کشور، خود شفافترین سند دستساز بودن داعش است. هیلاری کلینتون در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شد، نوشته است: ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود اما ناگهان انقلاب مصر در 30 ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف 72 ساعت تغییر کرد. وی در ادامه آورده است: من به 112 کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز 5 / 7 / 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم. (اینجا)
این اسناد و اعترافات و صدها ادله دیگری که وجود دارد، به خوبی نشان میدهد آبشخور جریانات تکفیری از جمله داعش، در کجاست و با چه نیاتی ایجاد شدهاند. موضوع مهمی که در این بین باید به آن توجه داشت، توجه به عدم ارتباط بین مذاهب اسلامی با این جریانات است. به عبارت دیگر، تحلیل روند شکل گیری و عملکرد داعش و داعشیها به خوبی نشان میدهد که فرق مختلف اسلامی با وجود همه اختلاف نظرهایی که با یکدیگر دارند هیچ گاه بر سبیل تکفیر یکدیگر درنیامده و قائل به ریختن خون مسلمین نیستند.
این موضوع را به صراحت در بیانات امام خامنه ای میتوان دید. ایشان در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و فاطمیون که در تاریخ 5 تیر ماه برگزار شد، طراحی گروههای تروریستی تکفیری همچون داعش را نمونهای از این شیوههای خشن برای مقابله با نظام اسلامی دانستند و بیان داشتند: هدف اصلی از راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و اقدامات آنها در عراق و سوریه حمله به ایران بود اما قدرت نظام جمهوری اسلامی موجب شد آنها در همان عراق و سوریه زمینگیر شوند. ایشان با تأکید بر اینکه گروههای تروریستی تکفیری، تفاوتی میان شیعه و سنی قائل نیستند و هر فرد مسلمانی را که همراه انقلاب اسلامی و دشمن آمریکا باشد، هدف قرار میدهند. (اینجا)
حال، با وجود این همه اسناد، اعترافات، تصریحات و اشارات مبنی بر دست ساز بودن داعش از یکسو و عدم ارتباط این جریانات تکفیری با مذاهب مختلف اسلامی از سوی دیگر، اینکه یکی از چهرههای سیاسی کشور برخلاف واقعیات موجود، داعش را منبعث از جریانات اسلامی معرفی کند، چگونه قابل تحلیل است؟
حجت الاسلام سید حسن مصطفوی اخیرا در یکی ازسخنرانیهایش و در اظهار نظری قابل تامل گفته است: «مراقب باشیم که اگر بذر کینه توزی بکاریم بعد از دهها سال داعش تولید می شود، زیرا چندین نسل در شکل گیری این گروه موثر هستند و همه فرق و مذاهب اسلامی به اندازه سهم خویش در شکل گیری این غده سرطانی نقش دارند.» (اینجا)
بیان این تحلیل از دو حالت خارج نیست. یا اینکه ایشان هیچ خبری از دلایل شکل گیری داعش و اعترافات سران امریکا در رابطه با این جریان تکفیری ندارند و حتی تحلیلهای مکرر مقامات ایرانی و خصوصا امام خامنه ای در مورد این گروهها را نشنیدهاند. یا اینکه شنیدهاند و با اشراف بر همه آنها، تحلیل شخصیشان همینی است که بیان کردهاند. که این حالت دوم، عذر بدتر از گناه است و آرزو میکنیم همان حالت اولی باشد و ایشان بر اثر بیخبری محض از حتی دم دستیترین اطلاعات موجود در این رابطه، چنین اظهار نظری کردهاند.
به نظر میرسد لازم باشد تا برای برخی از مقامات کشور و تریبونداران، یک سلسله کلاسهای خبری و تحلیلی برگزار شود تا در خصوص بدیهیترین مسائل کشور و جهان، چنین اظهارات سطحی و غیرکارشناسی ارائه ندهند. گویا بعد از تاکید ولی امر مسلمین مبنی بر برگزاری دورههای علمی و نظامی برای برخی مسئولین، دورههای سیاسی، خبری و تحلیلی هم برای بعضی از ایشان ضروری به نظر میرسد. توقع میرود حداقل این افراد اگر در مورد موضوعی به این مهمی از اطلاعات کافی برخوردار نیستند یا دیدگاهشان تا این اندازه در تعارض با مواضع رسمی کشور است، برای اینکه نظام را مبتلا به هزینههای استراتژیک گزاف نکنند از بیان عمومی برخی نظراتشان امتناع ورزند.