معلم باید خود را عهدهدار حرکت اجتماعی جامعه بداند
به گزارش روابط عمومی مرکز بسیج فرهنگیان، سجاد صدیقی در نشست با فعالین تعلیم و تربیت کشور ناظر به رویکرد بسیج فرهنگیان نسبت به مسئله تحول گفت: ما ناظر به آینده نظام تعلیم و تربیت دو نکته مهم داریم؛ "مسئله ما چیست؟" و "عاملیت ما کیست؟"
مسئله ما، تحول یا انقلاب در آموزش و پرورش است. عاملیت کیست؟ معلم؛ ما درباره معلم چگونه فکر میکنیم؟
امام خمینی(ره) فرمود: "معلمی شغل انبیاست". انبیا کسانی بودند که به بعثت رسیدند تا بشریت را به قسط و عدل دعوت کنند؛ آنچه رهبری نیز در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ معلمان را به آن دعوت کرد. نبی خدا برای شکستن چهارچوبهای ظلم در جهان و ایجاد داربستهایی بر کرامت انسان قیام میکند. تصور اشتباه از معلم این است که معلم را در چهارچوب کلاس درس خلاصه کنیم. انقلاب اسلامی یک بارِ جدی بر دوش معلم گذاشته است. شهید رجایی، شاگرد امام میگوید: پس از انقلاب اسلامی، انبیا هدایت اجتماعی مردم، معلمان هستند؛ یعنی من و شما مکلف به این مهم هستیم. کلاس درس شروع کار ما برای قیام در راه خداست؛ دعوای اساسی ما با برخی بزرگواران بر سر این است که آنها کلاس درس را اتمام کار و ما شروع کار میدانیم.
ایشان با اشاره به عرصههای نقشآفرینی معلمان افزود: ناظر به نقش معلم سه سطح تعریف میشود.۱. فردی۲. اجتماعی ۳. تاریخی نقش فردی، همان نقش معلم در مدرسه است. معلم زمانی میتواند نقش اجتماعی خود را ایفا کند که جایگاه خود را در این نظام بهم پیوسته تعلیم و تربیت پیدا کند. با این نگاه، ما و شما خود را نسبت به تمام اتفاقات گوشه و کنار این نظام، مسئول میدانیم؛ اما ما معتقدیم معلم برای آینده علاوه بر این دو سطح باید نقش آفرینی تاریخی داشته باشد. باید خود را عهدهدار حرکت اجتماعی جامعه بداند. ناظر به این سه سطح نقش آفرینی، چهار سطح هویتآفرینی تعریف میشود: ۱. دانش ۲. بینش۳. نگرش۴. شخصیت باید در نقش آفرینی فردی، دانش و مهارت آن را یاد بگیریم. اگر معلم بخواهد فراتر از سطح فردی نقش آفرینی کند، باید بتواند عرصه عمومی و اجتماعی را که در آن نقش آفرینی میکند، بشناسد؛ لذا ما باید این نظام آموزشی مدرن را خوب بشناسیم تا جایگاه خود را بشناسیم و سپس در یک سطح بالاتر اقدام کنیم. در سطح شخصیت که آن را سطح انبیایی نیز مینامیم؛ معلم بودن، تمام هم و غم فرد میشود. در این سطح همانند انبیا باید از جان و مال برای این مسیر گذشت. امام خمینی میفرماید:"فرهنگ، سایهای است از نبوت و فرهنگیها سایهای هستند از نبی."
صدیقی با اشاره به اینکه تحول باید توسط معلمان به عرصه ظهور برسد؛ بیان کرد: مسئله ما، انقلاب در آموزش و پرورش است. جنس مسئله ما جنس مسئله اجتماعی است؛ یعنی مسئلهای که ناظر به انسان است. باید برای حل مسئله، الگوی حل مسئله داشته باشیم. ما براساس صحبت های حضرت آقا مبتنی بر حرکت انبیا، یک الگو را استخراج کردهایم که چهار مولفه دارد:اولین اتفاق، کادرسازی است. در کادرسازی ما باید پایه ریزی عملی و نظری یک تشکیلات را انجام دهیم. برای رسیدن به انقلاب لازم است که ما یک تشکیلات شویم؛ یعنی کادری تشکیل دهیم که به لحاظ نظری به یک فهم مشترک رسیده باشد و به لحاظ عملی دغدغههایشان در هم گره بخورد. اگر توانستیم این هسته سخت اولیه را تشکیل دهیم؛ در مرحله بعد، این هسته سخت، در دو حیطه علمی و فرهنگسازی نیاز به کنش خواهد بود.
عرصه اول، علمی و فناوری است. ما در این عرصه به دنبال ایجاد سرمایه اجتماعی با جریان سازی علمی مبتنی بر ایده انقلاب اسلامی هستیم. برای مثال مفهوم معلم و teacher یا مدرسه و school با هم متفاوت است؛ زیرا از دو اندیشه متفاوت است. در این عرصه ما باید بر قوه تفکر متمرکز شویم. اگر بتوانیم فهم جدیدی تولید کنیم، یعنی توانسته ایم نظام اعتقادات و باورها و فهم جدید تولید کنیم؛ یعنی نظام اعتقادات اجتماعی تولید کردهایم.عرصه دوم، عرصه فرهنگسازی است. در بیان حضرت آقا، این عرصه ایجاد سرمایه اجتماعی با جریان سازی فرهنگی مبتنی بر ایده انقلاب اسلامی است. در این عرصه ما بر قوه تخیل متمرکز میشویم یعنی عواطف و تمایلات. اگر در این عرصه خوب عمل کنیم، نظام رفتار اجتماعی تولید میشود یا به عبارتی سبک زندگی. اگر ما هسته سخت اولیه را تشکیل دادیم و در دو عرصه دیگر سرمایه اجتماعی را تولید کردیم، آنگاه ما گفتمان عمومی و مطالبه اجتماعی تولید میکنیم. اگر این اتفاق رقم بخورد میتوانیم در لایه سیاست یا به عبارتی، مکانیزم های اداری جامعه تصرف کنیم. حالا نقطه ظهور تحول کجاست؟ "محل تلاقی این چهار عرصه در عمل."
رئیس سازمان بسیج فرهنگیان، ناظر به اقدامات عملیاتی در چهار عرصه الگوی حل مسئله تشریح کرد: اگر قرار شد این مهم رقم بخورد، باید الگوی حل مسئله را اجرا کنیم. ما برای هرکدام از این عرصه ها اقداماتی لازم داریم. در عرصه کادرسازی تشکیلات ما به سه مبانی نیاز داریم:
*مبانی انقلاب* : در این مبانی، ما باید در سه حیطه خوانش داشته باشیم؛ اندیشه انقلاب، ایده انقلاب و مبانی معرفی انقلاب. بر این اساس ما باید متن اصلی انقلاب را که همان اندیشه امام خمینی است؛ بخوانیم. همچنین، مبارزه براساس اندیشه توحید را خوانش کنیم؛ براین اساس، باید یک نهضت خوانش طرح کلی راه بیندازیم. اندیشه دینی را شروع کنیم؛ به سراغ اندیشه شهید مطهری برویم و طرح ولایت را عمومی کنیم.
مبانی ماموریتی: ما باید در بحث مبانی ماموریتی خوانش تحول در اندیشه انقلاب، ایده تحول در انقلاب و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی را انجام دهیم؛ امثال دورههای مسیر معلمی و رهیاران تحول.
مبانی تشکیلاتی:در این مبانی ما باید دو مولفه را به خوبی یاد بگیریم، مدیریت و راهبری در تشکیلات و مناسک تشکیلاتی.
در عرصه فرهنگسازی هم در چهار مولفه عملیات انجام میشود:
الگوسازی، جنگ روایتها: مصداق عملی آن راهیان نور است که هم یک الگوسازی از شاگردان برتر انقلاب اسلامی صورت میگیرد و هم یک روایت ناب از انقلاب اسلامی.
رویاسازی: در این حیطه یکی از اقدامات مهم، دوره های "تربیت معلم راوی" است که در دست انجام است. براین اساس معلم باید راوی اشک و غرور این ملت باشد.
برندسازی: در این عرصه فعالیتهای جهادی بروز میکند؛ امثال اردوجهادی های هجرت و جهاد تربیتی.
در دو عرصه دیگر هم اقداماتی شده اما مفصل است. آنچه که باید انجام شود، این است. برای آینده باید یک حرکت جدی تشکیلاتی کنار هم انجام دهیم؛ این کار تشکیلاتی باید بهواسطه انگیزهها به یکدیگر متصل شود.