تفکر و رفتار بسیجی را دوست دارم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از خمینی شهر؛ صفورا کاظم نادی، یکی از دبیران جوان و نمونه بسیجی خمینی شهر است که به گفته خود دوست دارد بعد از اتمام دوره خدمت و بازنشستگی افرادی که یک روز بر سر کلاس درس او الفبای عشق را مشق کردند از او به عنوان یک معلمی یاد کنند که چیزی به آنان آموخته و به کار برده اند که موجب عاقبت به خیریشان شده است؛ در ادامه گفتگوی با این معلم بسیجی را میخوانید.
خودتان را معرفی کنید
صفورا کاظم نادی متولد سال ۱۳۵۵ هستم دوران ابتدایی وراهنمایی را در مدارس شهرستان خمینی شهر گذراندم دبیرستان وارد رشته ریاضی شدم از همان دوران راهنمایی چون درسم خیلی خوب بود علاقه مند بودم که به بچه هایی که درسشان ضعیفتر بود یا نیاز داشتند آموزش بدهم
و اینکه احساس میکردم می توانم کاری کنم و تاثیر داشته باشد برای دوستانم، خیلی به من انرژی می داد یادم هست در مقطع سوم راهنمایی یکی از معلمان در هفته معلم برای حرفه معلمی صحبت کرد و من از همان جا علاقه مند شدم و حس کردم که چه حس خوبی است که آدم بعد از اینکه از دنیا برود شاگرد هایی داشته باشه که یادش باشند و حس کنند در زندگیشان از آن معلم چیزی گرفته اند و به کار برده اند و این اثر بعد مرگ در عاقبتش تاثیر گزار باشد.
در دبیرستان که بودم ازدواج کردم و درس را ادامه دادم تا دیپلم و بعد ازدواج وارد دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم آن دوران شدم واز ۱۳۷۵ مشغول به رشته معلمی در رشته دبیر ریاضی شدم ضمن کار ادامه تحصیل دادم تا مدرک فوق لیسانس ریاضی ادامه دادم و کنار آن خانواده و فرزندان آوری هم داشتم الان هم سه فرزند دارم که هر کدام تحصیل کرده و به قول معروف از آب و گل درآمده اند. الان ۲۸سال هست که معلم هستم حس میکنم از لحاظ روحی به کلاس و انرژی که از بچه ها می گیرم نیاز هست که ادامه بدهم از خداوند می خواهم تا توان دارم بتوانم در این حرفه به بچه هاخدمت کنم.
در زندگی شخصیبا توجه به شاغل بودن شما ارتباط با همسر و فرزندانتان چطور است؟
به هر حال هر خانمی که شاغل است نیازمند همکاری خانواده است و نباید از او توقع یک خانم خانه دار را داشت من خدا را شکر هم همسر و فرزندان من تا حالا همه جوره هوا دار من بوده اند مثلا زمانی که ارشد قبول شدم فرزند سومم ۲ساله بود دانشگاه تهران بود و هر هفته می رفتم و حدود ۲تا۳روز پیش همسرم بودند واقعا سخت بود ولی خدا را شکر همه به ویژه همسر و مادرم حامی من بودند و اگر نبودند نمی شد چون اصل دوران تحصیل و اشتغالم بعد ازدواجم بوده است.
چه موفقیت هایی تاکنون کسب کرده اید؟
من در طی چندسال گذشته در مسابقات فرهنگی علمی رتبه هایی کسب کردم شامل مسابقات علمی دانشجویان تربیت معلم کشوری، جشنواره های تدریس رتبه کشوری، حفظ ۵ جز، مسابقات اوقاف تفسیر رتبه استانی بود و مواردی کسب کردم ولی قابل اندازه گیری نیست فقط رفتار و عمل به قرآن است که موفقیت بیشتری می آورد.
چی شد که حافظ قرآن شدید؟
قرآنی نوری است که باید همیشه همراه ما باشه و پیش روی ما فرض کنید شب تاریک وارد ساختمانی میشویم اولین چیزی که دنبال آن می گردیم کلید برق است که ببینیم کجا آمده ایم و ما که وارد دنیا شدیم اولین جیزی که باید آموزش ببینیم و بفهمیم دفترچه راهنمای ما است که دفترچه راهنمای ما همان قرآن است.
از زمان تحصیل علاقه داشتم ولی مؤسساتی برای حفظ نبود و در حد همان مسابقات فرهنگی مدارس بود که شرکت می کردم و بعد ها بیشتر علاقه مند شدیم و سعی کردم در زمینه حفظ و مفاهیم قرآنی شرکت کنم این مسابقات باعث انگیزه جوانان میشود بیشتر هدف من نیز انس با قرآن و درک مفاهیم قرآن بود امیدوارم قرآن حافظ ما باشد.
از فرزندانتان بگید آنها هم حافظ قرآن هستند؟
فرزند اولم دوه حفظ یک ساله شرکت کردند در زمانی که سوم راهنمایی بودند مرخصي تحصیلی گرفتند و یک ساله قرآن را حفظ کردند فرزند دومم پسر است کلاس های حفظ جامعه قرآنی خمینی شهر شرکت نمودند طی ۲سال و نیم حافظ شدند و فرزند سوم هم تقریبا 5 جز حفظ هستند و به دلیل کنکور نتوانستند ادامه بدهند.
آیا از معلمی راضی هستید؟
این را بارها از من پرسیده اند هم دانش آموزان و بقیه که اگر برگردید به زمان انتخاب رشته چه انتخاب میکنید یا چه تصمیمی می گیرید هر بار تاکید کرده ام که قطعا اگر برمی گشتم باز هم معلمی را انتخاب می کردم و فکر می کنم که با روحیات من سازگار است و در تعلیمات مذهبی ما هم شان و جایگاه ویژهای برای معلمان قائل شده اند خیلی حس خوبی به من می دهدحالا شاید جالب باشه موقعی که من در مراسم های دعا شرکت می کنم می بینم که برای استادان و معلمان دعا میکنند چه حس خوبی پیدا می کنم که خب فقط یک حرفه نباشه برای آدم و یا از دید شغل و درآمد نباید به معلمی نگاه کرد و باید جنبههای دیگر ببیند.
رفتار جامعه با شما که معلم هستید چگونه است؟
یک مَثل معروف هست که میگن معلم ها هر جا میرسند می خواهند نصیحت کنند واقعا فکر می کنم مردم این درک را دارند که وقتی یک دلسوزی از شخصی دارند نسبت به اتفاقات خودش بی تفاوت نیست قصد اصلاح داره یا محبتی را بدون توقع نثار کند معمولا میپرسند شما معلم هستید و کلا احترام دیده ام و اگر اخیرا که جامعه تغییر کرده مثلا یک موقع رفته بودم دکتر آن پزشک با رفتار بدی به من گفت شما معلمان چی می گید بچه های مردم را اذیت میکنید پول های کلان می گیرید و...و ایشون را توجیه کردم.
تفاوت معلمی با مادری؟
معلم به مادر خیلی شباهت داره یعنی وقتی فکر می کنه دعا میکنه همان چیزی که برای بچه های خودش میخواد برای شاگردش هم میخواهد، نزدیک ترین حس به حس مادری معلمی است.
شاگرد هایی داشتید که به موفقیت رسیده باشند؟
من ازشاگرد هایم زیاد اطلاعی نداشتم ولی مثلا اخیرا یکی از شاگردانم را دیدم که دندان پزشک شده بود و تخصص گرفته بودند باعث خوشحالی من شد و یا بعضی همکار خودم هستند و دبیر ریاضی تحصیل کرده اند احساس می کنم نوعی وارث علمی برای آنها گذاشتیم و خوش حالم که ثمره داشته ام.
با کلماتی که می می گویم هر چی به ذهنتان می رسد سریع بفرمایید؟
- تخته سیاه
تداعی کننده زمینی که بذری در آن می کاریم و بعد به انتظار رویش جدید مینشینیم چون مطالب را میگیم و منتظر میشیم که بچه ها این ها را بارور کنند و به عمل در بیاورند از آن استفاده کنند.
- گچ
ابزار کار وسیله کار آمد برای انتقال فکر آدم که مالی که در ذهن آدم است رابه تحریر در آورده و منتقل کند.
- ریاضی
ورزش فکر هم معنی سختی کشیدن دارد و هم ورزش به دو معناست و ورزش خیلی دلچسبی که با سختی همراه است.
- حقوق ماهیانه
مهم و لازم است ولی همه چیز نیست و برای گذران زندگی لازم است و باید رسیدگی بشه ولی حقوق معنوی بالاتر از حقوق مادی است.
بهترین هدیه روز معلم؟
به نظر من بهترین هدیه معلم آن است که دانش آموز از آن یک نکته خوبی یاد گرفته و به کار ببندد من در اوایل حدیث یا نکته قرآنی را در تابلو می نوشتم و صحبت می کردم و گاهی به صورت سوال امتیازی در امتحان می آوردم مثل احترام به پدر و مادر، نماز و..می گفتم ولی آثار آن را پیگیری نمی کردم و در یکی از سال های پیش در روز معلم شاگردی آمد گفت از موقعی که شما در کلاس گفتید حالا فرض کنید که نماز خواندن واجب نباشد اون کسی که خوانده ضرر کرده و یا آنکه نمی خواند من سعی کردم نمازهای را بخوانم چون حس کردم اگر زمانی بفهمم که باید میخوانم جبرانش سخت است این هدیه ارزشمندی برای من بود که بتواند ارتباط خودش با خدا را قوی کند. یک دانش آموزم که الان معلم است گفت من احادیثی که می گفتید را دارم و در کلاس ها بیان می کنم.
در کدام مدارس خمینی شهر تدریس داشته اید؟
مدرسه بصیرت، مرضیه، فائزه و تیزهوشان راهنمایی و دبیرستان، دانشگاه صنعتی مدارس دکتر میردامادی، در طول این ۲۸سال بوده ام.
کدام یک از آموزگاران دوران تحصیلی را بیشتردوست داشتید واز آن خاطره دارید؟
من تقریبا همه معلم هایم را دوست داشتم و برایشان احترام قائل هستم گاهی میدیدیم بچه ها پشت سر معلم صحبت میکرد خوشم نمی آمد وقتی وارد مراکز تربیت معلم شدیم استادان که آنجا بودند یک حس و حال ویژه ای داشتند شاید برای این بود که قرار بود خودمان معلم بشیم بیشتر توجه می کردیم ولی جناب آقای نقیه آقای زایری آموزش هایی به ما دادند که الان که نزدیک ۳۰سال میگذرد هنوز برای من راهگشا است ودر کلاسم استفاده میکنم آقای زائری دبیر معارف بودندآیات و پیام های اخلاقی که برای ما میگفتند خاطره انگیز و جزو بهترین آموزش هایی بوده است که در زمان تحصیلم دیده ام.
بدترین خاطره دوران تحصیل خودتان چی بود؟
یک معلم ریاضی بود که خیلی به بچه ها توهین می کردند، تحقیر و کتک حتی خاطرات بدی ساختند برای ما و در آن زمان به اعتراض ما رسیدگی نمیکردند.
در دوران تحصیل خودتان شیطنت داشتید؟
شیرینی دوران تحصیل با شیطنت آن هست و من توقعی ندارم که کلاسی آرام باشه و بیشترین نوع شیطنت من حرف زدن سر کلاس با دوستانم بود.
بهترین وخاطره انگیز ترین خاطره دوران تدریس؟
خاطرات زیاد هستند هر سال خاطرات ویژه ای ساخته میشه ومنتهی یکی از قشنگترین خاطرات من در زمان کرونا ما به صورت مجازی تدریس می کردیم در فضای اسکای رم و با لبتاپ با بچه ها در ارتباط بودیم یکی از دانش آموزان پدرش فرهنگی بود و به خارج اعزام شده بودند و ساکن کردستان عراق بودند چون آموزش ها مجازی بود ایشان از عراق با ما در ارتباط بود، یکی از روزها دانش آموزم را صدا زدم اول کلاس برای پرسش برای من نوشت که من امکان تماس تصویری را ندارم من فکر کردم اینترنتش ضعیفه یا مشکل داره حدود نیم ساعت که گذشت یکی از بچه ها گفت فلانی قصد داره ارتباط تصویری بگیره من موافقت کردم و همان موقع گنبد اميرالمؤمنين علی علیهالسلام را دیدیم و با گوشی از صحن، کنار ضریح رفت و یک حس خاصی برای کلاس ایجاد کرد و آن روز حس کردم این هدیه اميرالمؤمنين به ما بود چون اون روز روحیه مناسبی نداشتم احساس کردم که امام آن دست محبت پدرانه خودش را روی سرم کشید.
به نظر شما معلم های قدیم کوشاتر بوده اند یا الان و علت چیه؟
واقعا نمیشه مقایسه کرد یعنی هر کدام در حد توان زحمت میکشیدن ولی بچه های قدیم یک اقتضای داشند یک خواستههای داشتند برخورد با انتها یک قلق هایی داشت و بچه های دیگر قلق های دیگر الان به خصوص بعد کرونا و فیلم هایی که برای تدریس در اینترنت است بچه ها دسترسیشون بیشتر شده یک مقدار معلمی سختتر شده از جنبه ای آسان تر شده مثلا در قدیم اگر مطلبی را در کلاس یاد نمی گرفتیم خانواده ها نمیتوانستند کمکی به ما بکنند یا همه هزینه نداشتند که کلاس خصوصی بروند بچه هایی الان سریع سرچ می کنند فیلم میبیند این جنبه مثبت و جنبه منفی توقع بالای بچه ها خیلی بالا رفته ولی نمیشه گفت معلمان الان کم کار ترند در هر دوره هر معلمی سعی میکنه رسالت خودش را به بهترین وجه اجرا کنه چه در تدریس نکات علمی چه اخلاقی چه درس زندگی و برای ورود به صحنه اجتماع تا بار مسولیت خانواده را بپذیرند باید بچه ها را برای مادر بودن انتخاب کنیم.
اگر یک روزبه شما پیشنهاد وزارت آموزش پرورش بدهند چه میکنید؟
به نظر من اول از همه یک تغییری در برنامه درسی مدارس اجرا می کنیم آن جور که حضرت آقا فرمودند درس هایی که کاربرد ش در زندگی برای بچه ها کمتر است کمرنگ بشه و به جای اون مهارت های زندگی پر رنگ بشوند چون واقعا خیلی معضل جامعه ما این است که دانش آموز و دانشجوی ما وقتی فارغ التحصیل میشه نه مهارت کافی برای ورود به بازار کار را دارد و نه میتونه خرج زندگی خودش را از طریق تحصیل خودش و یا مهارتی که در طی تحصیل به دست آورده تامین کنه و نه از آن طرف مهارت روانشناس مثل کنترل خشم و تفکر خلاق و..را به آن صورت ندارد و می بینیم اگر مثلا فردی در زبان موفق است پیگیری می کنیم متوجه میشویم در کلاس بیرون مدرسه رفته کلاس مدرسه به جایی نرسیده و این خیلی بده چون بچه ها در مدرسه زمان زیادی را میگذرانند و اگر تلف شده باشه ضرر بزرگی به همه اجتماع است اول باید یک بازنگری کلی در کتاب ها و برنامه های درسی بشه و بعد با آموزش مناسب معلم هاو...به نتیجه مطلوبی برسیم.
در بسیج چه فعالیت هایی داشته اید؟
من از سال۱۳۷۳عضو بسیج شدم وسعی کردم با کلاس هایی که میگذاشتند مثل تند خوانی قرآن آموزش بدم و بعد همیشه با بسیج ارتباط داشتم و نمیتوانم زمان برای آن تعیین کنم مدتی عضو گردان بودم ولی بیشتر از همان حرفه معلمی در بسیج استفاده کردم وحلقه صالحین داشتم زمان امتحانات کلاس ریاضی جبرانی برگزار میکردم ودر کل تفکر بسیجی را دوست دارم فکر امام خمینی و لشکر بیست میلیونی را همیشه دوست داشتم هر جابودم بسیجی وار فکر کنیم ورفتار کنیم.
نکته آخر
گاهی دلم میخواست چیز هایی بگم ولی نمیشد صادقانه بگم به فکر خودتان باشید به فکر اینکه دیگران و جامعه چه میگویند چه کنم پیش دیگران عزیز باشم نباشید باید فکر کنید که چه کنم سرانجام و عاقبت خوبی داشته باشم و اگر قراره نگاهی را جذب کنم نگاه اولیا و همه باشد و حضرت زهرا.
متاسفانه جدیدا دیدی برای بچه ها ایجاد کردند که اگر بی حجاب باشید شجاعت دارید در صورتی که بیشترین ضربه را وارد می کنند باید خودسازی را بر هر چیزی ترجیح بدهند.
امیدوارم روز قیامت متوجه نشم اگر معلم نبودم عاقبت به خیر تر بودم امیدوارم به نفع بوده و باعث عجب و غرور نشده باشد و شاگردان مادران و دختران شایسته برای امام زمان باشند.