۳۰ / تير / ۱۴۰۴ - 21 July 2025
00:37
کد خبر : 9543540
۱۲:۱۹

۱۴۰۲/۰۷/۰۷
خاطره ای از شهدای دانش آموز میانه؛

بی تاب دایی، بی تاب شهادت

تبریز- منیره مراسم سوگواری دایی اش که می رفتیم خیلی بی تابی می کرد و می گفت: «دایی من تنهایت نمی گذارم، حیف نیست که شهید شدی»،

خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ صبح روز 12 بهمن سال 1365 دبیرستان زینبیه با شهادت دانش آموزان عطر بهشت گرفت و آبی آسمان حیاط آن، وسعت کهکشان ها را به تسخیر درآورد.

شهیده منیره قره داغی از جمله شهدای زینبیه میانه است که شب هفتم شهادت دایی اش که می رفت خیلی بی تابی می کرد و می گفت: «دایی من تنهایت نمی گذارم، حیف نیست که شهید شدی».

روایت مادر شهیده منیره قره داغی

روزی که حمام را زدند خانه پدرم بودم شب هفت برادرم بود، مراسم سوگواری دایی اش که می رفتیم خیلی بی تابی می کرد و می گفت: «دایی من تنهایت نمی گذارم، حیف نیست که شهید شدی»، بعد از بمباران زینبیه منیره را آوردند زیر پای دایی اش دفن کردند، شهادت منیره با دایی اش هفت روز فاصله داشت.

می گفت برای دایی خوشحالم، چون برای حیات دوباره خودش، زیباترین مکان را انتخاب کرده است و مدام به همه می گفت که از خانواده  ما هم یک نفر شهید خواهد شد.

پدرش نمی خواست به او اجازه رفتن به مدرسه را بدهد اما منیره با اصرار زیاد به مدرسه رفت و چند ساعت بعد خبر بمباران زینبیه شهر را زیروکرد.

چه ها کشیدم نیازی به گفتن ندارد چرا که عشق مادر به فرزند چیزی یست که بتوان آن را پوشاند یا بر سر کوی و برزن جارش زد مدت ها به دنبالش گشتیم و بعد دانستن که به تبریز اعزامش کردند .پدرش با زور ما را به روستا فرستاد خودم آنجا بودم و دلم در پی عزیز زخم خورده ام که بعد از چند روز خبر شهادتش به دستمان رسید.

 

رقیه غلامی
خبرنگار: رقیه غلامی

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
یادداشت
x

عضو کانال روبیکا ما شوید